🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سلام
دو پرده پائین تر از پلک هایت
زورقی به دریا میرود
ازین پیر خسته بپرس مصیبت طوفان را
و دل به این دریا نزن!
که عشق
هنوز از پرده ی اول چیزی کم دارد
از ستون فقرات شعر بالا بیا
و ببین
که الفبا از دور برایت دست تکان میدهد!
بیا
و ببین چگونه سرم شلوغ است!
تا به رقص جاودانه ی من به ساز خود ایمان بیاوری!
بیا
که من اعتقاد ندارم
بدون دستهای تو سیبی بر درخت مانده باشد
نفس بکش!
که من تو بیشتر از هرکس تو را کاشف جاذبه میدانم
اگر میدانستم برای خاک پاک چه خوابی دیده ای،
هرگز از فرشته بودنت شاکی نمی شدم.
به همسرم
با تمام محبتی که خدا دردلم نهاده است
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):