🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بنام خدا
” تنهایی “
چشم بستن به رُخت مایه ی رسوایی ماست
چشم بستن ز رُخَت جلوه ی بینایی ماست
مثل کوهی که به اجبار سلامی بکند
پاسخ سرد تو هم اوج هم آوایی ماست
مادرت قصه ی دشت پُر از آهو را گفت
“زوزه ی گرگ” در آن دشت چو لالایی ماست
با نگاهی به تو در فکر فرو می رفتم
ماه کامل شده و لحظه ی شیدایی ماست
گفته بودی بِسُرا شعر که تنها نشوی
ای دریغا که همین شعر ز تنهایی ماست …
——–
علی رفیعی (امید)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
بستن فرم