🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 توهم

(ثبت: 222518) بهمن 27, 1398 

 

با کوله باری از توهم ها
تا صبح جای هر دو بیدارم
با چشمهای دوخته ی بر در
در حسرت یک لحظه دیدارم

اینجا کنار پنجره بی تو
همصحبت هر بارِ مهتابم
با گریه ای خاموش و دلشوره
با غصه ها در حال پیکارم

حالا میان کوچه های شهر
تنهاترین شبگرد بیتابم
در خاطرات این خیابانها
آواره ای رنجور و بیمارم

درکنج قلبم ساکت و تنها
با یک نگاه خیره می مانم
از این همه نامردی و غربت
برحال خود چون ابر میبارم

گاهی دلم از عشق میگیرد
از داغ تو تب کرده بیخوابم
گاهی دوباره با دو چشم تر
در باغ بی تو لاله میکارم

#آذر_رئیسی

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. امیر جلالی

    بهمن 27, 1398

    عاشقانه ای بود با طعم ، … تلخ البته به اندازه …
    دلنشین بود و تصویرهای فراوان داشت.
    زیبا بود و بهره بردم نیز…
    درود بر شما

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا