🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 تیر خلاص

(ثبت: 212622) مرداد 8, 1398 

حاضرم باقی عمرمو بدم
تا تو قاب چشم تو جا بگیرم
حالا که ندارمت دلم میخواد
لااقل توی خیالت بمیرم

چجوری دلت اومد پا بزاری
رو تموم خاطرات خوبمون
پیچیده تو خاطرم عطر تنت
نرو،برگرد یکمی پیشم بمون

یادته گفتی همیشه با منی
هنوزم همون صدا تو گوشمه
کاش میشد حتی ببینم توی خواب
دستای مهربونت رو دوشمه

کاش میشد بیای بشینی روبه روم
دوباره یک دل سیر نگات کنم
دوباره بهم بگی عاشقمی
جونمو هزار دفعه فدات کنم

تو قسم خوردی فقط مال منی
پس چی شد اینجوری پشت پا زدی
لا اقل میگفتی دوستم نداری
بعد یهو تیر خلاص رو میزدی

هنوزم عصرای جمعه دستتو
میگیرم با هم میریم سر قرار
خودتو ازم گرفتی پس دیگه
پا روی خیال و خاطره نزار

پریسا منصوری((پپورا))

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نقدها
  1. امیر جلالی

    مرداد 8, 1398

    بنده زیاد مایل به نقد نیستم و آثار را همانطور که هست می خوانم و سعی برآن دارم که حس نویسنده را درک کنم. چون اعتقاد دارم که یقینا نویسنده برون ریز افکار و احساساتش را روی کاغذ آورده و اثر مصنوعی نیست.
    من خواندم و جدای افتادگی و سنگینی در برخی از سطر ها ، فضایی رویایی را تصور کردم.

    هنوزم عصرای جمعه دستتو
    میگیرم با هم میریم سر قرار

    این بیت را دوباره و چند باره خوانی کنید حتما به عرض بنده خواهید رسید.
    از لحاظ معنایی ، نیازمند بازنگری است.
    در کل بهره بردم درود بر شما

نظرها
  1. طارق خراسانی

    مرداد 8, 1398

    سلام و درود

    ترانه ی زیبایی ست
    عزیزی خواننده که مقیم آلمان است از بنده خواسته تا اشعار شما را برایش بفرستم تا آهنگی تنظیم و بخواند.
    منتظر نظر آن بزرگ بانوی پاک هستم.

    در پناه خدا🌿👏👏👏👏👏🌿

  2. سلام و درودتان باد بانو

    خیلی پاک و بی آلایش حرف دل را زدید

    حق یارتان

    🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌺🌿

  3. درود بانو منصوری
    خدمت دوست عزیز جناب جلالی هم عرض ادب و احترام دارم.
    دمی چشمانت را ببند و با صدای گرم مرحوم ناصر عبداللهی به این ترنم زیبا گوش کن.حتما زیبلاتر می شود.
    دلمریزاد بانو

    • امیر جلالی

      مرداد 9, 1398

      جناب زمانیان عزیز یقینا همینطور است که شما می فرمایید.
      بنده حقیر آن یک بیت را از آن جهت آوردم که تاکیدی کنم بر یک موضوع که قابل بازنگری است ومعنای آن نیاز به تغییر دارد البته کل اثر بی نهایت زیبا است. شما حتما به خاطر دارید که شعری که مرحوم هایده خوانند ” دست کبوترای عشق واسه کی دونه بپاشه ” اما این غلط بود و درست آن این بود ” واسه کبوترای عشق دست کی دونه بپاشه ” حالا در این اثر بسیار زیبا هم مشابه این اتفاق افتاده البته از منظر ” معنا ” معنی ” قرار و سر قرار رفتن چیست ؟ ” یعنی دو نفر با هم توافق می کنند که در نقطه ای و در زمانی خاص به دیدار یکدیگر بروند. خوب حالا در این اثر آمده که :
      هنوزم عصرای جمعه دستتو
      میگیرم با هم میریم سر قرار
      خوب اگر قرار با نفر سومی باشد این جمله کاملا درست است اما اگر قرار بین همین دو نفر است … دیگر معنای درستی متواتر نخواهد شد. زیرا این دو نفر همدیگر ار که قبلا دیده اند و قرار هم معنایی ندارد.
      امیدوارم که منظور عرض خود را رسانده باشم . در کنار شما و صاحب محترم اثر ، بسیار آموختم و درود بر شما

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا