🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دلا، چرا غافل ز یاری؟
خبر ز احوال او نداری؟
جانا، در فراغت دیده ها خیس نمودم.
گریستم، روزها را یکی پس از دیگری پیمودم.
آخر سرانجام این همه فراق چیست؟
چاری ای جز تو، برای تنگی این دل نیست.
جانا جهانا، بیا و مرهم این دل بی قرار باش
از حال و احوال عشق مجنون خود غافل مباش
بیا که به پایان رسد این فراق
هر دم نگیرد این دل از احوالت سراغ
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
بستن فرم