🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سلام شاعرِ اسماعیل
سکوتها و صداها چه مزهای دارند؟
غبار و مرثیه و دود و ارثِ ما از باد
دروغها و همین طبلهای شادمان از مرگ
دفیدنِ سوگِ تو در یاد
تمامِ حاشیهها، متنها، نُتها…
عبوس مُردنِ تو، من، زمان، فردا
همیشه گلایه… از آدم و آهن
غریب مُردنِ تن، در تَتَن تنِ بیجا…
صدای واعظ و منبر چه مزهای دارد؟
آهای شاعر اسماعیل
زمانه جور نبود و صدا نبود آدمیان را
بهانه جور بود و مُشت برایِ شکستنِ دشمن
فضایِ مقتدران بود و سلاخی…
برای واضعِ واژه چقدر آسان بود.
نگاه کردنِ ایرانه بانو را
از آفتابِ مغربِ شلتاق رنجیدی
تمامِ دوزخیان را تفنگیدی
نبود مرثیه فرصت،
نبود حادثه عبرت…
نبود خانه و ویرانه و غربت…
تو از تفاوتِ نسلی که شعر میفهمید
برای همان نسل قصهها گفتی
درونِ روزگارِ دوزخیِ مردِ دیوانه
از آفتاب نوشتی برای پنجرهها
برای نقدِ اقاقی و آبهای گلآلود
از اتفاقِ رودخانهی خونین ترانه شدی…
آهای شاعرِ اسماعیل
خطاب به شاعرِ پروانههای زنجیری
از اشتباهِ کهنه نوشتی…
نبود واژه و وزن و تغزل و تکرار…
نبود چشمِ جامعه هشیار
نبود… حافظه و خاطراتِ فرار.
تو از تراوشِ تردیدِ تلخ ترسیدی
زمانِ کوچ و نهنگیدنِ جمعی
دویدی و تا ساحلِ عدمِ شعر رقصیدی
چه شد که لایِ کفنها و کفترها
برای انقلابِ دائمیِ خویش جنگیدی؟
آهای شاعرِ آزاده خانُمِ پیر…
کسی نبود که بگیرد دهانِ فاجعه را
کسی نخواست که بگرید برای مرگِ شما
نوشتنِ آزاده با نویسندهی عاصی
تولدِ آوازِ دریا بود…
تولدِ آوازهخوان در خون…
آهای منتقدِ خسته در تبعید
چه شد که نشستی، چه شد که شکستی؟
چه شد که نیامد…
قرار بود بیاید…
قرار بود رضا براهنیِ شعرپوش بیاید،
نشد، نتوانست، نخواست… نیامد.
سلام شاعرِ اجتماعِ تنهایی…
تو از چپ و از راست رنجیدی
تو هم چپ و هم راست رنجاندی
شکسته شد قلمت، قصهات گم شد…
خمیر شد همهی شخصیتهای عمدیِ تو
…چه چیز غیرِ صدایت، دچارِ حادثه شد؟
سلام… ایازِ روزگارِ دوزخیِ غمگین
برای تو دارم مدام میگریم
کدام چشم، گریه
کدام گلو، نعره…
کجاست مُشتهای منتقدِ اندوه؟
سلام…
شاعرِ اسماعیل…
بغل گرفتهامت، ای وطن برایِ سکوت…
کجاست گورِ عزیزت، کجاست خانهی تو؟
فقط فروغ ماند و صدایش…
فقط سکوت ماندی و آهت.
آهای شاعرِ اسماعیل
آهای شاعرِ تنها/ییل.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
فروردین 12, 1401
سلام و خوشامد بر چشمه همیشه جوشان شعرها و بداهه های درخشان جناب سیاهی عزیز
پیش از هر سخن حضور ارجمندتان را به این محفل به سهم خودم خیر مقدم می گویم و از دیدارتان در این انجمن خوشحالم
و اما شعر
سرشار از احساس شاعرانه و باریدن قلب شاعری است توانمند و خردمند و ظریف نگر به مرگ شاعری که فقدانش در جامعه ادبی سالها پیش از مرگش اتفاق افتاد و حس شد
آهای منتقدِ خسته در تبعید
چه شد که نشستی، چه شد که شکستی؟
چه شد که نیامد…
قرار بود بیاید…
قرار بود رضا براهنیِ شعرپوش بیاید،
نشد، نتوانست، نخواست… نیامد.
🌸👏🌸👏🌸👏
خداحافظ شاعرِ اجتماعِ تنهایی…
سفرت به ابدیت آرام و خوش باد
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
پاسخ
فروردین 12, 1401
https://sherepaak.com/246506/-
پیوند فوق، مطلب بانو طیبی عزیز در معرفی رضا براهنی است.
خواندن این مطلب و سایر مقالات از سلسله مقالات معرفی شاعران معاصر ایران در صفحه مطالب جناب فلاحی گرانقدر و بانو طیبی عزیز به دوستان علاقه مند پیشنهاد می شود.
🌸🍃🌸🍃🌸
پاسخ
فروردین 12, 1401
سلام
روح مرحوم براهنی شاد زحمت های عدیده ای برای ادبیات کشیدند
زنده باشید
پاسخ
فروردین 12, 1401
تمامِ حاشیهها، متنها، نُتها…
عبوس مُردنِ تو، من، زمان، فردا
همیشه گلایه… از آدم و آهن
غریب مُردنِ تن، در تَتَن تنِ بیجا…
صدای واعظ و منبر چه مزهای دارد؟
سلام جناب سیاهی گرامی. بسیار زیبا
🌈🌈🌈💐💐💐🌈🌈🌈
پاسخ
فروردین 13, 1401
درود و احترام شاعر گرانقدر
یاد و نامش جاودان رضابراهنی شاعر بزرگ و جریان ساز هستند شاعری با استقلال فکری و تکنیک زبانی. شاعری تمام عیار. تواناترین منتقد ادبی جریان های مختلف شعرامروز ایران .باروحی سبک پرواز و روانی شاد.
پیروزوپاینده
پاسخ
فروردین 14, 1402
سلام تولدتان مبارک
روح مرحوم براهنی شاد باد
پاسخ
بستن فرم