🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
+گرفته حال ِ دلم ،
بغض تازه چی داری ؟
– هزار سال دلتنگی ،
هزار فاصله دوری ،
هزار جامه ی عریان …
چه جور بغض ِ ناب می خواهی ؟
+برای من از ابر ِ بارانی
برای من از فصل ِ بی برگی
برای من از مرگ ِ شاعر و شعر
برای من از …
بی تویی بغضی …
– ندارم عزیزم … ندارم این را من .
+ کمی خزان ِ سُرخ نداری ؟
کمی بهانه برای ِ باریدن
کمی ترانه برای هیسیدن
کمی ترحم ِ بی مرز ، کمی ستاره نداری ؟
– برای تو شاید …
کمی بشود ، بُغضید ،
برای ِ تو آری … برای خودت .
+ من از تو نمی خواهم
برای ِ خستگی ام لای لای ِ قصه شوی
من از تو نمی خواهم
که بی درنگ ، امید ِ مداومم باشی ،
من از تو بُغض ِ تَری ، محضِ گریه می خواهم …
– بیا … بغلم کن ،
امید ِ خسته منم…
سینه ی شکسته ی این آه ِ غصه منم
رگی که خشک شد خون ِ جاری ِ آن
تنی که عصمت ِ آن پوچ شد یک شب
سگی که کشته شد برای ِ دلتنگی …
امیر ِ خستگی ام …
بغض ِ نابم من .
+ برای تو …
می گریم ای باران
برای تو دلتنگم و دل ابر ،
تو شیوه ی بغض ِ تَری هر آن ،
برای تو …
می شعرم ای … انسان.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
شهریور 14, 1397
دل مخزن اسرار است و هزار توی غم ، شادی و . . .
اما از بغض تازه هرچه بخواهی هست شاعر
از سردی آهی که چون بید میلرزاند دل آسمان را
تا گرمی اشکی که بر گونه ها ردی از خون بجا خواهد گذاشت
هزارهایت را به صد ساله های تنهائی که هر سالش به عدد هزار است به جان می خرم تا چون شعرت بغضی شوم ناب از نای جان تا آستان جانان.
و بغض و اشک از ما ربوده شد
شعر و شعور دیوانه و سر به بیابان زده
تا سنگ شویم چون دیب های سنگی
تا نشنویم، تا بگذریم از کنار هر چیزی به آسانی
و چه ،که تو نداری در این تنهائی ممتد حتی بغض را
و آنک انسان است این همه کمی ها که گاهی چه بزرگند
شعرت همیشه به جانم می نشیند هادی
و خوشحالم که از تو در اینجا می خوانم
دوستت دارم رفیق
پاسخ
شهریور 14, 1397
سلام و درود بی حد
به جمع شاعران پاک خوش آمدید
در پناه خدا
پاسخ
شهریور 14, 1397
سلام و درودتان باد
بسیار آزاد و رها می سرایید و گفتن را بر چگونه گفتن ارجح می دانید.
مهم، انتقال معنا و مفهوم است.چه فرق می کند که هیسیدن مصدر جعلی باشد یا نه.
و من بشخصه این رها بودن را خوشتر می دارم.
کمی ترحم ِ بی مرز ، کمی ستاره نداری ؟
قلمتان نویسا به مهر
پاسخ
بستن فرم