🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دارم ای عشق ، داغی ز تو بر پیشانی
معنی داغ رخم را تو فقط می دانی
من بیچاره به کامم نشده است هیچ شکر
تلخی زهر تو بر کام شدش پنهانی
حرمتت حفظ نمودم ولی از بخت بدم
بی ثمر گشته دلم در قفست زندانی
می و مطرب ، بنوازند به سر پنجه ی عیش
جان من رقص تو بر پا کندم طوفانی
بس که من از ستمت در بر هر خرد و کلان
ناله کردم ، بشدم دیو به هر انسانی
یاد تو خار به چشم و تیغ گلو گردیده است
خاطرت بر در عقلم سببش حیرانی
رنج یادت به دلم عین ثوابست ولی
این گنه عفو نما ، لا جرمم سلطانی
مردمان گر چه مرا مست خطابم بکنند
جان بیداد تو خود عاقبت حرمانی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
بستن فرم