🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دنیا به دست رهزنی، که دزد جان ماست !

(ثبت: 241003) مرداد 19, 1400 

 

حکم جهاندار و کمان، در دست یار ماست!
گر، بنوازد یا زند، حکمش، به کام ماست!

در عالمی که آدمی با خود به دشمنی ست!
شیطان میان دشمنی ها، یار آشناست!

از این خدای فتنه جو ، یارب کجا روم؟!
دستی رسان که نفرت هرکس به جان ماست!

بس عربده از این و آن ، بشنیده گوش ما!
گو، همزبان به گوش ما تنها صدای ماست!

درمانده از این خلقتم که کیست آدمی؟!
که پاک و پست هر خدایی از کنار ماست!

آنی خوشا از زیستن، آخر، هراس مرگ!
دنیا به دست رهزنی، که دزد جان ماست

بهزاد کم گو از بد احوالی، به دل مگیر!
چون حسرت خوبان، به هر باری، به حال ماست!

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (1):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا