🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
رقص کبوترهای زخمی در شب دیدار
دیدارِ دردی آتشین از سینه ای بیدار
آوازِ بس بی ادعای خون به روی خاک
شب، شب، شبِ رخشان، شبِ از برق ها سرشار
این بار هم چندین دلِ بیدل، سپر هستند
وقتِ نمازِ دلکشِ آن عشقِ دل سالار
وقتی وطن، امن است، خاطر می شود تأمین
گل بی خطر بادا در این توفانِ پُر اسرار
گاه از زمین، گاه از هوا، افسانه می ریزد
از این تغزّل ای غزل! پیمانه ای بردار
یعنی چه؟! کودک شد دلم؛ باز عاشقِ بازی
با جلوه ی رگبار یا با تاب- تابِ دار
رقص جنون، آن زاویه . من دوربینم کو؟
دارد مُعلّق می زند شیدای آتشکار .
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
بهمن 16, 1396
درود بر شما
قلمتان مانا
پاسخ
بهمن 16, 1396
درود بر شما
صفایتان ماندگار
پاسخ
بهمن 16, 1396
وقتی وطن، امن است، خاطر می شود تأمین
گل بی خطر بادا در این توفانِ پُر اسرار
سلام و خیر مقدم
به به
از شعر زیبای تان لذت بردم
در آینده ای نه چندان دور شاعر پر آوازه ای خواهید شد .
در پناه خدا
پاسخ
بهمن 16, 1396
درودی ویژه بر جناب طارق خراسانی
پاسخ
بستن فرم