🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود
سروش شماره ی 15
کاش! باران به داد دل برسد/
مهر تابان به داد دل برسد/
مَه، شتابان به داد دل برسد/
صحبتِ جان به داد دل برسد/
کاش! جانان به داد دل برسد/
داد از این داغ! //
سروش شماره ی 16
خنده هایت صفای زندگی است/
نفس دلگشای زندگی است/
همه ی ماجرای زندگی است/
دوستت دارم. //
سروش شماره ی 17
واژه های لطیفت ای دریا!/
شده الهامِ شعرِ کودکِ دل/
آمدیّ و من از خودم رفتم. //
این شعر، نمونه ای از
سروش بی قافیه است.
سروش شماره ی 18
نازنین! مهربان تر از این باش!/
بیش از این، یار قلب غمگین باش!/
دلکش و دلبر و دلاذین باش!/
دوستت دارم.//
سروش شماره ی 19
تا مرا با خود آشنا کردی/
آشنا با رهِ خدا کردی/
خاطرم را گرانبها کردی/
به غمی ژرف، مبتلا کردی/
جاودان همنشینِ جانم باش! //
سروش شماره ی 20
آبشاران، دمی، نگاه شما ست/
ماه و خورشید درپناه شماست/
آسمان، خاکروبِ راه شماست/
و شما/
خاندان رسول حضرت حق.//
(#محمدعلی_رضاپور)
#سروش،
تا حدود زیادی جامع قالب های
دوبیتی، رباعی و سه گانی
و پلی ست میان شعر سنتی و شعر نو،
در گسترش قالب تازه و توانمند سروش،
سهمی داشته باشیم!
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
تیر 16, 1399
سلام اقای رضایی عزیز
قصدم فقط یادگیری است
این قالب سروش که می فرمایید ابداعی خود شماست
همین اولی واقعا به داد دل برسد حالا با آفتاب وباران وسخن جانان و …
من جدا از قالب محتوای اثر چیز خاصی درش ندیدم که جا بخورم تهییج بشم جستجو بکنم دنبال یکنم
انگار واژه ها را با قل وزنجیر پشت هم ردیف کردن .درست ریتم کار در اومده
اما حرفی خاصی درش نیست انگار اون واژه ها هم
عرض کردم دوست دارم یاد بگیرم مطلبی هم که عنوان شد بشتر نظر شخصی احتمالا هم نشان کم اطلاعی بنده
پاسخ
تیر 16, 1399
سلام و درود و سپاس از ابراز نظرتان،
شاید این سروش ها را بیش تر
بپسندید:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود،
10 سروش کوتاه
سروش شماره ی 1
کهکشان، بی تو، خالی از نور است/
بی تو، خورشید، هلیومِ کور است/
نور، گرم و لطیف و پرشور است/
دور از این نور، کفرِ مهجور است/
هستی از نور عشق، مسرور است/
الله نور السموات (السموات)
و الارض.//
وزن این سروش
در لَخت های غیر پایانی:
فاعلاتن مفاعلن فعلن
و در لَخت پایانی (در پی دگرگونی مرتبط با کوبش پایانی) بصورت:
مفعولُ مفعولُ مفعولُ فعلن.
سروش شماره ی 2
غم به غم شد دلم، غماغم شد/
اهل غمّاً بِغمّ، دمادم شد/
پیشِ دل، ارزش جهان، کم شد/
مَحرم رازهای عالم شد/
پیله ها را شکست.//
سروش شماره ی 3
خواب بودی که آفتاب دمید/
بعد، باران، چنان گلاب چکید/
دشت، گلزار گشت/
غنچه، بیدار گشت/
مِه، پدیدار گشت/
باز، خورشید مهربان کوچید/
خواب بودی، ولی نگو که نبود. //
سروش شماره ی 4
می شود عیب من، فراموشت/
باز باشد همیشه، آغوشت/
آفرین بر دل وفاکوشت/
من چگونه نباشم عاشق تو؟! //
سروش شماره ی 5
غنچه ای می شکفت و
می خندید/
همه جا را بهارگون می دید/
باد، پیش آمد و از او پرسید:/
“این جهان را چگونه می بینید؟” /
پاسخش را نداده، برچیدش. //
سروش شماره ی 6
سنگ ها هرچه سنگ هم باشند/
هر چه هم درپی ستم باشند/
لگداندازِ هر قدم باشند/
دم به دم، عاملان غم باشند/
همه شان نیز همقسم باشند/
راه ایجاد آبشاران اند!//
سروش شماره ی 7
لاله با خاک، همنشین شده است/
چشمه با سنگ ها، عجین شده است/
غنچه، بر خارها، نگین شده است/
گل بر آتش، ترانه چین شده است/
رازها، دلنواز.//
سروش شماره ی 8
آبشار بلند-بالا یی/
آخرِ واژه ی تماشا یی/
دلفَزا، دلربا، دلارا یی/
لاله سیمای سینه ی ما یی/
زیبا یی.//
سروش شماره ی 9
مهر تابید (و) صحنه، روشن شد/
صبح، صادق شد و مبرهن شد/
واژه ی “زندگی”، مطنطن شد/
و امیدی دمید.//
سروش شماره ی 10
دوست دارم صدایتان کنم و/
با غمی، آشنایتان کنم و/
بعد از آن هم دعا یتان کنم و/
ترکِ خود در هوایتان کنم و/
بوسه بر لفظ “عاشقی” بشوم. //
(#محمدعلی_رضاپور)
#سروش،
تا حدود زیادی جامع قالب های
دوبیتی، رباعی و سه گانی
و پلی ست میان شعر سنتی و شعر نو،
در گسترش قالب تازه و توانمند سروش،
سهمی داشته باشیم!
پاسخ
تیر 16, 1399
یا مثلا این سروش را:
روزگاری که چرخ دوّار است/
در پی نیک و زشت، هشیار است/
داد آر است و یارِ دادار است/
یعنی آیینه دارِ کردار است/
و گواه. //
پاسخ
تیر 16, 1399
و یا مثلا در سروش های 5، 6 و 7
فکر نمی کنید داستانی بلند و پرمفهوم را در چند سطر بصورت زیبایی آورده باشیم؟
پاسخ
بستن فرم