🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در من جوانی پر خطا سیگار می کشد
اینجا و آنجا، هرکجا سیگار می کشد
گاهی میان خانه، گاهی کوچه و گاهی
در یک مکان با صفا سیگار می کشد
ما یک معلم داشتیم آن روز ها میگفت
دارد سگی که، ناقلا سیگار می کشد!
شاید نمی دانست او، در خانه ی ما نیز
یک شیر در راز بقا سیگار می کشد
در روضه های مسجد ما شیخ هر جمعه
قبل از شروع هر دعا سیگار می کشد
مادر بزرگ از رکعت صبحش عقب مانده
نزدیک ظهر، او با قضا سیگار می کشد
از لحظه ای که قطع شد یارانه ها دیگر
بابای من در کوچه ها سیگار می کشد
حتی شنیدم مادر من جای زاغ اسفند
با نیّت دفع بلا سیگار می کشد…
یک عمر چرخیدیم و حالا تازه می بینیم
حتی خود مسئول ما سیگار می کشد
پیر و جوان، آقا و نوکر هیچ فرقی نیست
با غم شد هر کس آشنا سیگار می کشد
خود صبح و شب سیگار بر لب داری و حالا
گویی فلان آقا چرا سیگار می کشد؟!
وقتی هوا آلوده شد من خوب فهمیدم
در آسمان دارد خدا سیگار می کشد…
#مهدی_دهداری
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
مرداد 28, 1397
غزل بی نقص و زیبایی ست از لحاظ فرم
ولی از لحاظ محتوا نپسندیدم
پاسخ
مرداد 28, 1397
درود بزرگوار زیبا بود
پاسخ
بستن فرم