🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
شیطانت را بکش
سنگش بزن
شیشه عمرش شکن
شیطانت را بکش
ننگش بزن
سرخی اش را بگیر رنگش شکن
شیطانت را بکش
فنش بزن
بر زمینش اندازو فکش شکن
شیطانت را بکش
حدش بزن
ناله هایش را نبین شاخش شکن
شیطانت را بکش
حرف کلیم الله را بزن
لات و عزی و مناتش شکن
شیطانت را بکش
بر چشمش مهر اعوذ بالله را بزن
گردنش بر هیمه نه، هیمه و گردن یکجا شکن
شیطانت را بکش
شمشیر بر پای لنگش بزن
خونش بریز قلبش شکن
شیطانت را بکش
فریاد بزن
این بود عاقبت آن حرمت شکن
شیطانت را بکش
لاف سلیمانی بزن
نابود کن اهریمن پیمان شکن
شیطانت را بکش
ج آ ج
, ث ,
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
خرداد 30, 1401
درود بیکران استاد
بسیار زیبا و دلنشین و ژرف می سرایید
قلمتان سبز ،اندیشه والای شما زلال ابدی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
خرداد 30, 1401
سلام و درود بر یار دست راست جناب آقای دهنوی،
سپاس و ثنا از حمایت شما،
قلم ما در اختیار جنگل سایه سبزی به روشنی سانیا بر پیکر صفحه تاریخ است و جهاد تلاش ماست،
باشد که در این مسیر مستقیم با شما دوستان همدوش و برای خیر قلم بزنیم و از شر بیمناک نباشیم
🍀🍀🍀
پاسخ
خرداد 30, 1401
سلام و درود جناب Jath Faraan، مصرع های فرمان گونه شعر شما را خواندم. در مجموع دعوت به اصلاح است و تعالی و خوب . اما یک سئوالی دارم که برای تدقیق این موضوع و بهره برداری آنانی که خواهان اصلاح و تزکیه هستند آدرس دقیق تری از این شیطان درونی ارائه بدهید. همچنین مخاطب درونی خودتان را نیز مشخص کنید. و این که چگونه می شود به این راحتی چنین کاری را که فرموده اید انجام داد. البته مجبور به ارائه پاسخ نیستید اما این سئوالات محصولات طبیعی و منطقی مطالعه این سروده شماست.
شادکام باشید.🌹
پاسخ
خرداد 30, 1401
منطقا سوال و طرح مشکل از لذت های فلسفه است و جواب به سوال فریضه واجب در عرف فلسفه…
جواب سوال شما شعری است که در لیست انتشار است به نام “نبرد آدم و شیطان” و میتواند تا حدود زیادی پاسخگو سوال شما باشد
….
اما اگر بخواهم به طور خلاصه جوابگو شما باشم باید بگویم
شیطان درونی آتش نمرود است
آتش نمرود
آتش درونم
و ابراهیم، فرزند آدم، آن کس است که با شیطان جدال میکند و شیطان او را به آتش میکشد
اما گلستان شدن آتش چیزی سخت دشوار است که به لطف خدا محیاس،
آتش نمرود را کشتن ابراهیم میخواهد،
گرچه سلیمانی در آتش نمرود سوخت اما جسارتش قابل ستایش بود،
گاهی کشته شدن در آتش نمرود می ارزد بر زندگی در دامن محبوب.
مخاطب درونی نفر یا ضمیر نا خود آگاه شماست که میداند با شیطانی که چشم جسم آنها را نمیبینید در طول روز و شب در کشمکش است
پاسخ
بستن فرم