🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 عادت

(ثبت: 4324) تیر 1, 1396 

گفته بودی: «اولش سخت است؛ عادت می‌کنی!»
گفته بودم: «جای قلبم هم قضاوت می‌کنی؟!»

هر شبم قرآن به سر دارم که برگردی؛ ولی…

… آیه‌های عشق را، با او تلاوت می‌کنی

نازنینم! از تصور کردنش دیوانه‌ام… :
جای من، او را به آغوشت هدایت می‌کنی

بی‌تفاوت می‌شدی؛ تا غرق خواهش می‌شدم
تا لبش را تر کند؛ با جان اطاعت می‌کنی

نیمه‌شب‌ها، با امید مرگ می‌خوابم؛ اگر…
…جای من باشی، تو هم از صبح، وحشت می‌کنی

از تو من پیش خداوندم شکایت برده‌ام
با چه رویی رو به درگاهش عبادت می‌کنی؟!

گفته بودم: «بعد این، با هیچکس جز من نخند…»
گفته بودی: «بچه‌ای… داری حسادت می‌کنی!»

هر که دل بندد به تو، مردن برایش بهتر است …
مثل یک ویروس، بر قلبش سرایت می‌کنی

من هنوز عادت به تنهایی نکردم؛ پس چه شد؟!…
…گفته بودی «اولش سخت است؛ عادت می‌کنی!»

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):