🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 عاشق ترین زائر

(ثبت: 215500) مهر 8, 1398 

.
( عاشق ترین زائر )

شکرگویم باز گشتم ، دیـده بگشـا ای برادر
زائـرم بر آستانـت ، پـورِ زهـرا ای بـرادر

اَربعینـت را نمـُردَم ، دیـده ام الحمـدُلِله
زار و خستـه با دلی پُر ، دیده دریا ای برادر

دشمنانت را نمودم ، خوار و بی اَرزش به خُطبه
گشته دوزخ شام و کوفه ، با سُخنها ای برادر

پس گرفتـم یادگـارِ ، مـادرم پیراهَنـت را
پخش گشته در مزارَت ، عطرِ زَهرا ای برادر

باز گویم از اسـارت ، بی پناهی هایِ زینب
گریه هایِ بی صدایـم ، نیمه شبها ای برادر

چندروزی را چگونه ، تَرک کردم جسم پاکت
نیم روزی پیر گشتم ، زار و تنهـا ای برادر

بعد عباسم گرفتـم ، پرچـمِ خونیـنِ لشکر
این سفـر همراه باشد ، آلِ طاها ای برادر

درد و دل دارم برایت ، آمدم از شام و کوفه
گوشواره مَهد اصغر ، رفتـه یَغما ای بـرادر

شرم دارم تـا بگویـم ، نازدانـه دختـرت را
گشته پرپر در خرابه ، از ستم ها ای بـرادر

صورتش نیلی چو مادر ، کتف و پهلویش شکسته
دخترت مانندِ مادر ، گشت زیبـا ای بـرادر

نیمه شبها در خرابه ، صبح کردم با رُقیّه
می گرفتش او بهانه ، بهرِ بابا ای بـرادر

چشم بگشا کن نظاره ، بر مَرارَت های ساجد
شد جسارت بر امامِ ، کانِ تقـوا ای برادر

صبرِ هر غم را توانم ، جُز اِهانت های شامی
سنگ ها میزد به رٲست ، نزدِ سقا ای برادر

خادمی بر زائرانت ، آرزو شد بر (حبیبـت)
می نَهد بر دیده گانش ، خاکِ پاها ای برادر

شعر : حبیب رضائی رازلیقی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):

نظرها
  1. باز گویم از اسـارت ، بی پناهی هایِ زینب
    گریه هایِ بی صدایـم ، نیمه شبها ای برادر
    .
    .
    صبرِ هر غم را توانم ، جُز اِهانت های شامی
    سنگ ها میزد به رٲست ، نزدِ سقا ای برادر

    دلنمیراد استاد

    اجرتان با سیدالشهدا..

    تقدیمی : 🍃🍃

    🍃 کعبه خاص ام المصایب زینب 🍃

    که زینب بود ،هان اُم المصایب
    توسّل کن کرم بین ای که تائب

    صِغر سن بود ، زخمانِ پدر را
    که مرهم می نهادش دُختِ زهرا

    عزادارِ پیمبر بود زینب
    چه داغی را تحمل کرد زینب

    دلش دریای غم بود ای دلاور
    مخازن معنوی ، غم بود داور

    چو می دیدش که بابِ خانه آتش
    پدر را ریسمان گردن ، کشانش

    ببیند مادرش ، افتاده در خاک
    برادر محسنش را سِقط غمناک

    شکسته پهلویِ مادر ، خدایا
    که بازویش ورم از ضربه کارا

    به داغی می نشیند هان ، دگر بار
    که مادر همچو شمع خاموش دلدار

    دلش غمگین ، نوایی ناله دارد
    چه داغی همچو یک گل لاله دارد

    پدر را سرخ گون دیدش به شمشیر
    سرش را ، زخم دیدش گشت دلگیر

    برادر را ، ببیند زخم ، کاری
    جگر در تشت می بیند نه یاری

    چه سوزی ای خدا مرگی مهیّا
    جنازه ، تیر باران شد ،خدایا

    که در آخر ، بلا شد ، کربلا هان
    حسین سردار ایمان شد که قربان

    چه کثرت هان بلایا دید زینب
    توانی ده ، تحمل صبر ای رب

    به وقتش مادری بر حال فرزند
    چنان گریان شدش نالان دلبند

    محمد مصطفا گریان چو زهرا
    مصیبت بیش بر زینب خدایا

    ثوابِ گریه بر زینب چه دانی
    برابر ، با دو نورالعینیانی

    توسّل کن به زینب دُختِ زهرا
    کرامت دیده باشی ، دل مدارا

    چه اُنسی داشت زینب با حسین جان
    دلش ، آرام گیرد با حسین ، هان

    محبت ، بینِ خواهر با برادر
    بگفت هان ای پدر زهرای اطهر

    نبیند گر ، حسین را لحظه ای هان
    دلش غمگین شود غمگین پدر جان

    چو بشنیدش پدر ، آهی ، خردمند
    که اشک از دیده جاری شد نه لبخند

    که زینب را بلاها باشد ای جان
    مصایب دردناک ، اندوه جانان

    رسولِ مصطفا ، ختمِ رسالت
    چو بشنیدش ز سلمان آن ولادت

    چنان گریان که ای سلمان خبرها
    مصیبت نامه ، شد فرزند ، جانا

    که جبرئیل از جناب حق خبر داد
    اشارت کربلا کردش ، چه فریاد؟

    که زینب با برادر ، ماجراها
    به دَم نی را شنو هان نینوا را

    ز زهرا ، یا علی المرتضی شد
    که نورالعین نون هان مصطفا شد

    مصوت فتحه شد نام از محمّد
    که باشد بِرّ، نیکی ها چه احمد

    چه خُلقی نیک موصوفی به صفوت
    حیا ، حلمی ، وفا ،صدقی به جلوت

    که او اُم ابیها بود ، زینب
    پدر را زینتی بودش که زینب

    ولی اله بایبوردی

    🌺🌺🌹🌷🌹🌺🌺

    • سلام استاد بزرگوار

      جناب بایبوردی عزیز
      همواره از محبتهای شما سامل حالم میشود
      حقیر قدردان هستم
      و اشعاری که در نظرها پست مینمایی

      ممنونم برای همه چی🌺🌺🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا