🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
این عاشق تو عاشق دلسوخته شد
چون دید تو را صورتش افروخته شد
تو چسب حرارتی مگر بودی که
با بوسه ی تو لبش به هم دوخته شد
******************************
من عاشق و مخلصم لب قندت را
شمران و خلیج و دشت و دربند ترا
تعویض نمی کنم به پول دو جهان
یک ذره نسیم کوه الوندت را
******************************
امسال به خانه ی تو نوروزی نیست
یک برگ گل مسئله آموزی نیست
از بس که به خانه برده ای سرما را
در کاسه ی تو آش دهن سوزی نیست
*************************
سختم ولی به شعر گفتن نرمم
توفان غزل رسیده اما گرمم
امروز شما انجمن شعر برو
من منتظر محمد آزرمم
***********************
محمد آذرم یکی از دوستان شاعرم هست
شاعر خوبیست و در نقد شعر هم استاد است
ساکن چناران است ولی تربتی است
و اما مدتیست که قند دارد
و هر روز دیالیز می شود
منتظر پیوند کلیه است
برایش دعا کنید
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
آذر 2, 1399
🌹🌹💐💐🌹🌹🌹
پاسخ
آذر 2, 1399
سلام رشیدی عزیز ممنونم
سپاس از حضورتان
شادکام باشید
💐💐💐💐
پاسخ
آذر 2, 1399
درودها جناب عباسی مقدم
رباعیات زیبایی را سروده ایدو بهره بردم
با آرزوی سلامتی برای دوست عزیزتان و همه بیماران
اللهم اشفع کل المریض
💐💐💐💐💐
پاسخ
آذر 2, 1399
سلام بزرگوار ممنونم خدا همه مریضها را شفا بدهد
سپاس از حضورتان شادکام باشید
🙏🍃🌿💐🌹
پاسخ
بستن فرم