🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
آه، دلتنگی صفای خانه را برچید و رفت
بذر غم را بر دل ویرانه ام پاشید و رفت
من که چون کوهی قوی و رام بودم آخرش
با غرور کاذبش کاهی مرا نامید و رفت
آب و جارو کرده بودم خانه ی دل را دریغ
آمد اما زود در را پشت سر کوبید و رفت
کوچه غمگین شد شبی و رهگذر از اوگذشت
ابر تیره، اشک ماتم بر سرم بارید و رفت
شادمانی چون کبوتر از دلم پر می کشید
غصه آمد خنده را از روی لب قاپید و رفت
آن که روزی عشق را در چشم من تفسیر کرد
باز هم بر قلب من مثلِ جنون خندید و رفت
#آذر_رئیسی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
آذر 26, 1398
سلام
همواره شاد و خندان و سلامت باشید
این عشق ، چه ها که با عاشق نمی کند
بی وفایی با شروع عاشقی آغاز شد
زیبا سرودید بانو رئیسی گرامی
لذت بردم
زنده باشید به مهر
💐💐💐
پاسخ
آذر 26, 1398
سلام و درود
خیلی زیباست
در پناه خدا🌿👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
آذر 26, 1398
” آمد اما زود در را پشت سر کوبید و رفت ”
درود مهربانم
قلمت همواره سبز و نویسا
مانا باشید و موفق❤️❤️🌸🌸❤️❤️
پاسخ
آذر 26, 1398
مریم و آلاله در دستان او بسیار بود
پیچکی گرد بلور گردنش بپیچید و رفت
…
درود بانو
زیبا سروده اید
🌷🌸🌷🌸🌷🌸
پاسخ
آذر 27, 1398
درود فراوان
خواندم و لذت بردم
پایدار باشید 🌹🌹🌹
پاسخ
دی 2, 1398
سلام و درود مجدد
شاعر گرانقدر بانو رئیسی
دعوت می کنم از صفحه هم اندیشی دیگری در هنر، کارگاه دوم واقع در بخش چرخان آخرین مطالب سایت بازدید فرمایید:
http://sherepaak.com/219930/کارگاه-دوم
مشارکت شما عزیزان و سروران نازنین موجب برگزاری باشکوه کارگاه دوم خواهد
پاسخ
بستن فرم