🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نرمک نرمک
سر ریز می شود برف
بی توقف
پیوسته
خسته
بر تاج سیاه جوانی
خرد می شود استخوان ها
بی صدا
آرام
زیر سنگ آسیاب زمان
شاید
شاید نرم و رام گردد این ذهن وحشی بی باک
لیک هنوز و هنوز
هر روز و هر روز
هوای تازه
مرثیه های خوانده بر خاک
لقمه از دهان ربوده خویش طلب می کنم
تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند :