🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۴۰۲/۰۵/۱۶ |
| تعداد شعر: | 2 |
| تعداد مطالب: | |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۲/۰۶/۰۵ |
{{{ 1 }}}
لبها مرا بیچاره کرد از این و آن آواره کرد
در راه تو من آمدم لبها چه قلبم پاره کرد
لب چه لُبابم کرده است خانه خرابم کرده است
با همه ی بیچاره گی چه سر براهم کرده است
لب سرخ و قلبم سرخ کرد لُبُّ اللُّباب عالَمم
تف داده گشتم از لبت حالا ز دوری ماتمم
لب شد به من یک لاله ای اندر کنارت لانه ای
شهد شهادت شد مرا چون لب شده کاشانه ای
لبها جگر لعلم نمود شد تا ابد بر من سجود
با هر لبت مستی کنم چه در قیام و چه قعود
لب لانه کرده در دلم کرده شکافی جان من
هر لب ز لبهای تو جان گشته شرابی بر چمن
لب عرشی را لبتاب کرد در بحر علمت ناب کرد
لبهای تو سیّد ابد ای گوهرم بی تاب کرد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم