🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مسیریکسویه
ضربه خورده به سینه ام از چپ
در جـــــــوانی که اوج نادانی ست
دنده ام دیده صدمه ای …، ناجور
دم به دم مــــوجب پریـــشانی ست
میرود استــخوان فُــرو به ..؛ ریه
نفسم را گِرِه ……؛ فرا خوانی ست
آسمان هـــم دلش گرفت ….؛ آری
بُغض بشکسته سخت بــارانی ست
ای خدا این ……، مسیرِ یکسویه
تا کجا میرود که …؛ پــیـدانی ست ..؟
مُرغ روحــم ز بـنـد بـــیزاراست
شِکـــوه دارد از اینکه زنـــدانی ست
خسته ام من ؟ و تن شده است انگار
بی قرار عــــاشق رجــزخوانی ست
به گــــــمانم وداع نزدیک است
با من و این تـنی که قـربانی ست
اوّل او ، آخراو، که جانان است
شکر او را که مرگ مـجاّنی ست
پیرنظر “سلیم”
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):