🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
موسم بی دست آورد
جداییست
آدمی اینجا تنهاست
فضایی در کران تنهایی تهی ست
و دستی در آوردگاه باهمان
چشم بگشا
بر سینه ی مسلول سکوت
تلخی ماه از سرفه ی آسمان پیداست
بیدی از بهاران گریخته
عریان
سوره های نسروده را در سایه
سوده است به سنگ بغض
موسم بی دست آوردیست
خدای را هنوز به خرما می خورند
و از اینه ی خنده هاشان
خنجر انزجار تلالو می کند
به رهگذار سرد باد
مرده باد عشق
آشوب خیس اشک
بر ساقه ی بید پیداست
اما
بید را هم چه خیال از آدمیست
ره بر نگاه بید بیفکن
او در خود مرده است
اما
موسم بی دست آوردیست
چه تفاوت دارد این؟!
که چونان بید
آدمی اینجا تنهاست
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
آذر 8, 1402
باهمان=وحدت،شراکت
موسم=فصل،دوران،هنگام
انزجار=نوعی تنفر
کران=ناحیه
با تشکر🌺
پاسخ
آذر 8, 1402
💐
پاسخ
آذر 8, 1402
🌺🌸🌹
پاسخ
آذر 9, 1402
💐
پاسخ
آذر 9, 1402
💐
پاسخ
آذر 9, 1402
زیبا بود و خواندنی عشقم
قلمت زرین و نویسا⚘
پاسخ
آذر 9, 1402
درود
و محبتت موجب دلگرمی است🌹
خوش آمدی🌹
پاسخ
بستن فرم