🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
لب هایم
آلزایمر گرفته و
لبخند را فراموش كرده اند
دستهایم
همچون سینه گیتارام یخ بسته اند
این خیره ماندن ها به ساعت دیواری،
تمرین
برای روزهاییست كه میدانم
”نمی آیی“
به سرم
اگر شلیك كنند
جای خون. . .
فكر تو میپاشد به دیوار..!
مقدس ترین جای دنیاست اتاق تنهایی ام
وقتی
با نیت ” تو ” خلوت میكنم. . ….
مهران قرجه داغی
مهران كافه
بیست و پنجم بهمن نود و پنج
ذهن وحشتناك
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند :
بستن فرم