🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ای پریشان می روی با قلب ویران می روم
پا به پای مرگ خویش آری چه آسان می روم
حال بد گم کرده ام خود را به دامانت ولی
آمدی بی رحم و از کوی تو خندان می روم
می رود ماهم به پشت ابر که ویرانم کند
در پس ابری ترین فریاد باران می روم
می روی و یک غزل هم پشت پایت می رود;
مثنوی می ماند و من با هزاران می روم
گفته بودی رفتنت بی شک سرآغاز است و من
گفته بودم گر روی من هم به پایان می روم
قول مردانه ی من لبخند به چشمان تو بود
می روی و تا ابد ای جان جانان می روم
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
بستن فرم