🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
از قباله ٕ آسمان
شروق بلاهتی جاری است
که هیچ پلک خواب آلودی را بر نمی تابد
نمی دانم
گرم بادها شاید
بوی نان و خون آورده اند.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
خرداد 2, 1401
درود بانو مهین پور عزیز
شعر دغدغه مند و زیبایی است فقط یک سوال برایم پیش آمد:
با توجه به این که نهادِ دستوری گزارۀ « هیچ پلک خواب آلودی را برنمیتابد» ، شروق بلاهت است؛ آیا می توان به لحاظ معنایی بین طلوع حماقت و این گزاره ارتباط درست برقرار کرد چون در سابقه ذهنی ادبی گویشور فارسی زبان ( و شاید خیلی از زبان های دیگر) عکس این گزاره حضور دارد یعنی طلوع نادانی و حماقت از پلکهای خواب آلوده استقبال می گند.
🌷🌷🌷
پاسخ
خرداد 2, 1401
سلام
آغاز بلاهت و حماقتی که موجبات بیدارباش را در می نوردد مدنظرم بود شاید در نگاهی دیگر نقیض گزاره را در ذهن متبادر کند .ممنونم که ایراد نظر فرمودید
پاسخ
بستن فرم