🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 نان و خون

(ثبت: 247865) اردیبهشت 31, 1401 

 

از قباله ٕ آسمان
شروق بلاهتی جاری است
که هیچ پلک خواب آلودی را بر نمی تابد

نمی دانم
گرم بادها شاید
بوی نان و خون آورده اند.

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

نظرها
  1. فریبا نوری

    خرداد 2, 1401

    درود بانو مهین پور عزیز
    شعر دغدغه مند و زیبایی است فقط یک سوال برایم پیش آمد:
    با توجه به این که نهادِ دستوری گزارۀ « هیچ پلک خواب آلودی را برنمی‌تابد» ، شروق بلاهت است؛ آیا می توان به لحاظ معنایی بین طلوع حماقت و این گزاره ارتباط درست برقرار کرد چون در سابقه ذهنی ادبی گویشور فارسی زبان ( و شاید خیلی از زبان های دیگر) عکس این گزاره حضور دارد یعنی طلوع نادانی و حماقت از پلک‌های خواب آلوده استقبال می گند.
    🌷🌷🌷

    • فریده مهین پور

      خرداد 2, 1401

      سلام
      آغاز بلاهت و حماقتی که موجبات بیدارباش را در می نوردد مدنظرم بود شاید در نگاهی دیگر نقیض گزاره را در ذهن متبادر کند .ممنونم که ایراد نظر فرمودید

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا