(مفاعلن فَعَلاتن مفاعلن فَعَلاتن:)
خوشا دوباره ببینم تو را؛ دوباره بخندی/ شبیه زمزمه ی روشن ستاره بخندی/
مثال عاطفه ی خیس نوبهار بیایم/ به سبک حادثه ی ابر بی قرار بخندی////

(مفاعلن مفاعلن:)
بیا نگار ماه من!/ طلوع مهرگاه من!/
به دیده ام خوش آمدی/ یگانه ی نگاه من!/////

( شعرسبز/چندآهنگ،
قالبی شعری است که با انتقال از وزن و بحری به وزن و بحری دیگر، توان بهتری در ترسیم فضای روانی
شعر دارد و ….
مطلب دیگر:
لطفا در شناساندن و گسترش بیش تر قالب های تازه و توانمند سروش و سه گلشن هم مددکار باشید!
سپاس تان)

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند :

بستن فرم

سلام و درود

بسیار زیباست

سپاس از حضورتان

لذت بردم

شادکام باشید

در پناه خدا

این یک نقد است

ناحیه کاربری

ثبت نام در شعرپاک

کتابخانه

صور خیال در شعر فارسی

بیان و معانی

هنر مقدس

مکتب های ادبی

مشاهده تمام کتاب‌ها

سخن دل

کبوتری که رضایت نداشت از دل خویش
شبانه پر زد و رفت از دیار و محفل خویش

شبی که بال و پرش مثل مار زخمی بود
برای دانه گذشت از بیان مشکل خویش

هوای باغ که شد تیره از غم گلها
ندید بین درختان مرا مقابل خویش

به عاشقی که خطر را همیشه حس می کرد
کسی نگفت نرو در مسیر باطل خویش

هزار مرتبه گفتم به مدّعی با عشق
دهد امید به پروانه های عاقل خویش

به آنکه خواست دهد خونبهای گلها را
بگو ببخش به ما قدری از فضایل خویش

به پاس خون شقایق که در رگش جاری ست
چگونه نگذرد عاشق ز خون قاتل خویش

« مهدی سیدحسینی »

تازه ترین نقدها