🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 نوع سوم‌

(ثبت: 229500) تیر 28, 1399 

( این #سه_گلشن

برپایه ی سبک عروضی تازه ای
بعنوان سبک عروضی نوع سوم است.
در سبک عروضی نوع سوم،
کلّ یا بخشی از سروده، نوع مُنعطف تری از عروض سنتی و نیمایی دارد اما بسیار بیش تر از شعر سپید، پایبند اصول عروضی است)

گرچه بسیار گشته آفاتش/
من نخواهم زدن بر آن، آتش/

اکنون در این سرزمین
(مستفعلن فاعلن)/
با چه انگیزه؟
(فاعلاتن فع)/
به چه قیمت؟
(فَعَلاتن)/
کدام جایگزین؟
(مفاعلن فَعَلن)/

جنگ با این نظام، خودزنی است.//

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. سلام و عرض ادب جناب رضاپور عزیز

    فارغ از محتوای سروده تان که هر شاعری این حق را دارد که در اشعارش گرایش و بینش و جهانبینی خودش را فریاد بزند و این حق , هم برای شما محفوظ است و هم برای دیگراندیشان , باید عرض کنم که سروده های شما از لحاظ روانی , که این روانی مستلزم گزینش و چینش درست واژه ها برای مصور کردن اندیشه است , روان هستند . و این یک فاکتور مثبت هست .

    و اما در مورد عروض

    عروض نیمایی , در امتداد عروض کلاسیک هست .
    خود شعر نیمایی هم در امتداد رو به رشد شعر کلاسیک است .
    یعنی , شعر کلاسیک , هم در عروض و هم در قالب , خودش را بهینه کرد و اسمش را گذاشته ایم نیمایی .

    نیما خودش میگوید که من عروض خلیل ابن احمد فراهیدی را توسعه دادم . نگفته است که من یک عروض جدید آورده ام .

    متاسفانه خیلی ها , حتی در دانشگاه ها فکر میکنند شعر نیمایی چه در قالب و چه در عروض جدا از کلاسیک است .

    حالا چرا این اتفاق افتاده است ؟
    چرا تصور نادرستی از شعر نیمایی در سطح جامعه ادبی رایج شده علت دارد .

    ببینید , نیما دوتا چهره ی متفاوت دارد .
    یکی (نیمای شاعر است)
    و آن دیگری ( نیمای تئوریسین است )

    تعریفی که از شعر نیمایی رایج شده است برخاسته از سروده های نیماست . کدام نیما ؟؟؟ نیمای شاعر

    نیمای شاعر در حد و اندازه ی نیمای تئوریسین نیست .
    نیمای شاعر , در یک نگاه کلی , یک شاعر متوسط است .
    ولی نیمای تئوریسین , یک شخصیت بسیار بسیار برجسته است .

    شعر نیمایی را , ما باید بر اساس نوشته های نیمای تئوریسین تعریف کنیم نه بر اساس سروده های نیمای شاعر .

    نیمای تئوریسین , تئوریهای خودش را یکجا عرضه نکرده است . بلکه بصورت پازلی پراکنده در آثار نوشتاری خودش مثل ( حرف های همسایه – ارزش احساسات – تعریف و تبصره – نامه به شین پرتو – و نامه ها ) بیان کرده .

    جامعه ی ادبی ما با تکیه بر (نیمای شاعر ) هست که شعر نیمایی را تعریف کرده است .
    اشتباه , همینجاست .
    زیرا , نیمای شاعر در ابتدای یک فرایند هست .
    فرایندی که فقط توانسته قسمتی از تئوریها را بالفعل کند .
    حتی در همین حد هم , شاگردان نیما مثل اخوان ثالث صدها بار بهتر از نیما عمل کرده اند . یعنی نیمای شاعر در مقام شعر , در ابتدای تئوریهایی هست که نیمای تئوریسین بیان کرده .

    ما باید تعریف شعر نیمایی را از دل تئوریهای نیمای تئوریسین استخراج کنیم نه از دل اشعار نیمای شاعر .

    نیمایوشیج , تمام عمرش صرف این شد که به شاعران سنتی سرا بقبولاند که شعر , فقط تقارن مصراع نیست . بلکه می تواند علاوه بر متقارن بودن مصراع ها از لحاظ رکنی , نامتقارن هم باشد . و همچنین این موضوع که شعر معاصر باید متاثر از زمانه اش باشد و در تصویرسازی و مفهوم پردازی و محتوا پروری باید متناسب با بینش و نگرش امروز باشد نه قرن های گذشته .

    حالا شما فکرش را بکنید که چه برخوردهایی با نیما یوشیج از طرف متعصبان سنتی سرا شد .

    نیما , عمرش را گذاشت روی سروده هایی که به متعصبان سنتی سرا بفهماند که مصراع ها را هم می توان در حالت عدم تقارن سرود . و این بمعنی نفی تقارن نیست . نیما نیامد که بگوید تجارب هزار و صد سال شعر فارسی را دور بریزید .
    تجربه ها را که دور نمیریزند .
    عادت ها را دور میریزند .
    قفل شدن در یک جریان سرایشی را دور میریزند .
    غافل شدن از محیط و طبیعت را دور میریزند .
    ما هزار و صد سال آنطور که باید با طبیعت و طبع واقعی مان مانوس نبودیم . تمام شاعران کم و زیاد کُپی پیست همدیگر و یک جریان سرایشی راکد بودند . صدها منظومه برای تقابل با فردوسی و نظامی سروده شد . یعنی به افزایش حجم همت گماشته بودیم . فعلن جای این بحث ها نیست و به موضوع بر میگردیم .

    ما هنوز هم از تجارب سرایشی سبک خراسانی و عراقی و هندی در سروده هایمان استفاده می کنیم . قرار نیست ما این تجارب را دور بریزیم . ولی اعتیادات ذوق خفه کن را بله . آنها را باید دور ریخت . آخه تا کی ما باید چشم معشوقه را به نرگس و قامتش را به سرو . و زلفش را به سمن و ابرویش را به کمان و لبش را به لعل و …. غیره تشبیه کنیم . شاعر خلاق به دنبال تشبیهات جدید میرود . به دنبال استعاره های جدید می رود . به دنبال ترکیب های اضافی و وصفی جدید میرود و ….

    نیما این رویه غلط را اصلاح کرد . یعنی عمرش را صرف تفهیم این موضاعات کرد . متاسفانه به او مجال و فرصتی ندادیم که وقتش را صرف کاربردی کردن قسمت اعظم تئوریهایش بکند . بعد آمدیم آنچه از تئوریها بالفعل شده بود را بعنوان شعر نیمایی معرفی کردیم .
    بعد هم که ذات الریه گرفت و چراغ عمرش برای همیشه خاموش شد .

    اینکه من شادان شهرو در برخی اشعار نیمایی ام از بندهای نامتقارن وزنی وارد بندهای متقارن وزنی می شوم و خارج میشوم طبق تئوریهای نیما دارم انجام میدهم . البته نیمای تئوریسین نه نیمای شاعر .

    در مبحث گریز از وزن . (چه بصورت درون بحری) و چه بصورت (بین بحری ) اینها آن قسمت از تئوریهای نیماست که باید بالفعل بشوند . با اینکه فروغ و چند شاعر نیمایی دیگر کارهای ابتدایی انجام داده اند ولی کارهای صورت گرفته ی آنها با آنچه نیمای تئوریسین در نظر داشته خیلی فاصله دارد .

    نیمای تئوریسین میگوید ( پرسونا ) خلق کن .
    چندتا از شاعران معاصر ما میدانند پرسونا یعنی چه و خلق آن باید چگونه باشد ؟؟ و اینکه اگر پرسونا خلق کردیم , شعر ما چه فضایی از لحاظ قالب و عروض خواهد داشت ؟؟؟؟؟؟

    هنوز تووی ذهن خیلی از شاعران نیمایی ما این تصور از شعر نیمایی هست که شعر نیمایی یعنی تعدادی مصراع کوتاه و بلند که زیر هم نوشته شده است و هرجا شاعر میلش کشید از قافیه هم استفاده می کند .

    این تصور جامعه ی ادبی ماست از شعر نیمایی .

    آنها نمیدانند که هم ( قالب نیمایی ) و هم ( عروض نیمایی ) گسترده ترین قالب و عروضی هست که شعر فارسی توانسته است آنرا تئوریزه کند .

    ما وقتی میگوییم قالب نیمایی , یعنی از قالبی صحبت می کنیم که تمام قالب های شعر کلاسیک را در خود دارد . به اضافه ی چیزهایی که فراتر از قالب های شعر کلاسیک هست.

    ما وقتی میگوییم عروض نیمایی , یعنی از عروضی داریم صحبت می کنیم که تمام عروض خلیل ابن احمد فراهیدی را هم در دل خودش دارد به اضافه ی چیزهایی فراتر از آن .

    خیلی ها به من میگویند که اشعار نیمایی تو ترکیبی از نیمایی و کلاسیک است . در صورتی که اینطور نیست . شعر من , فقط شعر نیمایی ست . و در نیمایی مصراع های ما می توانند هم تقارن رکنی داشته باشند و هم عدم تقارن رکنی .

    ما در شعر نیمایی می توانیم چند وزن داشته باشیم . یعنی وقتی شما طبق توصیه ی نیما به سمت خلق پرسونا میروید , هرکدام از پرسوناهای شما باید دارای تیپ شخصیتی و فرم بیانی خودشان باشند . یعنی نمی توانید از یک وزن برای تمام پرسوناهای خودتان استفاده کنید . حتی از لحاظ نحوی هم بیان هر پرسونا باید متفاوت از پرسونای دیگر باشد . یعنی شما باید برای خلق پرسونا تمام شاخصه های شخصیتی را باید در نظر بگیرید .

    و این یعنی چه ؟؟؟؟

    یعنی با در نظر گرفتن فضای حال و حاضر جامعه ی ادبی کشور , بیشتر از 99 درصد از شاعران ما توان ورود به این عرصه را ندارند . چون شناخت های اولیه را ندارند . چون درک درست از شعر نیمایی فقط در میان تعداد معدودی وجود دارد . که صدای آنها در میان خیل عظیم شاعران دیگر به کمتر گوشی شنوا میرسد .

    اخوان ثالث وارد گود خلق پرسونا شد . ولی اقدام صورت گرفته و جسورانه ی ایشان با اینکه در شروع این فرایند بدیع قرار داشت . نماینده ی آنچه باید باشد نیست . ولی ارزشمند است و پله ایست برای شاعران نسل ما برای برداشتن قدم های بعدی .

    خلق پرسونا در شعر راحت نیست . چون ذهن شاعران ما عادت زده ی مسیرهای دیگریست که از این مسیر فاصله دارد و این فاصله زیادترهم می شود .

    برای خلق پرسونا علاوه بر ذوق ( داشتن پارامترهای زیباشناختی فردی ) باید شناخت وسیعی از انسان و جامعه و مقولات مرتیط با آن داشت .

    چند سال هست که شعری نسروده ام .
    تمام این مدت را در اوقات فراغتم اختصاص داده ام به مطالعه در مورد انسان و جامعه و دانش های مرتبط با آنها .

    چشم اندازی که نیما برای شعر فارسی ترسیم کرده است به قله ای شبیه است بسیار مرتفع تر از اورست .

    در دنیا , علاقمند به کوهنوردی بسیار بسیار زیاد هست .
    ولی کوهنوردی که به قله ی اورست صعود کند , بسیار کم است .

    با اینکه تعداد معدودی می توانند به آن قله ای که نیمایوشیج بصورت تئوری ارائه کرده است صعود کنند . ولی تمام کمپ ها در مسیر قله , هرکدام جاذبه خودش را دارد . و خالی از لطف نیست .

    از بابت روده درازی ام باید ببخشید . چون شما را مشتاق تحول می بینم , اختیار کامنت از دستم خارج شد .

    🙏💐💐🌺🌺👌

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 29, 1399

      سلام و درود
      استاد بزرگوار!
      از این که قابل دانستید و نظری چنین ارجمند نگاشتید،
      صمیمانه از شما متشکرم.
      خواننده ی آثار گرانقدر تان هستم و خوشحال ام از آشنایی با بزرگ مردی چون شما،
      بله، در آثاری که ما، در شعر نو
      می آفرینیم، در همه ی انواع شعر نو،
      کلیات قواعد ترسیم شده از سوی نیمای بزرگ، چراغ راه است.
      به امید روزهای بهتر،
      فراوان سپاس
      🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌺🌸

      • محمدعلی رضاپور

        تیر 29, 1399

        و اگر در بخش مطالب اخیرم،
        نوشته ای به نام عروض نوع سوم(نوعی تازه در شعر فارسی) را مطالعه فرموده،
        نظرتان را بیان کنید، سپاسگزار خواهم شد. ❤️🙏

        • محمدعلی رضاپور

          خرداد 9, 1401

          منظور از عروض نوع سوم،
          همان وزن پردازی پیشرو است
          که البته ممکن است سابقه داشته باشد و ما نخستین در آن نباشیم
          هرچند شاید وزن در این گونه آثار ما
          از برخی نظرات، نوآوری های و ویژگی های منحصر به فرد خود را داشته باشد.
          در وزن پردازی پیشرو
          (عروض نوع سوم)،
          مبنای وزن،
          عروض رسمی و رایج است
          اما آزادی عمل بسیاری در آن قابل ایجاد می باشد.

          • سیاوش آزاد

            خرداد 9, 1401

            سلام
            حسب مطالبی که جناب شهرو فرمودند تلاشهای شما ذیل نیمایی قرار می گیرد یا مسیر مستقلی است چون بنظر می رسد تمام آزادی های وزنی که فرمودید در نیمایی نیز قابل پیاده شدن باشد

          • محمدعلی رضاپور

            خرداد 9, 1401

            سلام و درود
            شما بگویید: توسعه ی
            راه نیمای بزرگ یا هرچیزی که دل تنگ تان می خواهد ولی به هرحال، تفاوت های زیادی هم هست.

          • محمدعلی رضاپور

            خرداد 9, 1401

            ضمنا این که چیزی قابل پیاده شدن (بالقوه) باشد با این که چقدر پیاده یا اجرا شده باشد(بالفعل)،
            تفاوت برجسته ای دارد.

          • محمدعلی رضاپور

            خرداد 9, 1401

            گذشته از مبحث وزن،
            کلیت شعر پیشرو،
            پشتوانه ای دارد به نام مکتب ادبی نورگرایی.

            شعر نو، پایه ی مکتبی اش را از برخی مکاتب ادبی اروپا گرفته است
            مانند سمبولیسم و…
            اما در شعر پیشرو،
            مکتب بومی نورگرایی،
            جایگاهی ویژه دارد.

    • سیاوش آزاد

      خرداد 9, 1401

      سلام استاد شهرو هر کجایید به سلامت باشید چه درر و گهری نگاشتید طیب الله

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا