🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تو که رفتی دم منزل سر من درد گرفت
خیس شد چشم تو چشم تر من درد گرفت
در عروسی رگ رقاصه ی تو تیر کشید
تن رقاصه ی بازیگر من درد گرفت
سنگ زد شاخه به بال و پر گنجشک شما
روی یک شاخه ی دیگر پر من درد گرفت
توی منزل سر ظهری که غذا می پختی
ظرف تو خورد زمین ساغر من درد گرفت
باد یک روز سر موی تو فریاد کشید
موی ابریشمی کافر من درد گرفت
مسگر شهر تو دندان ظریفش لق شد
لثه توی دهن مسگر من درد گرفت
آنقدر شعر مرا در دهنت چرخاندی
تاکه آخر دهن لاغر من درد گرفت
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
آبان 5, 1399
🌹🌹🌹🌹💐💐💐💐
پاسخ
آبان 5, 1399
ممنونم بزرگوار🌺🌸🌹🌷شادکام باشید
پاسخ
آبان 5, 1399
درودها
بسیار زیبا و به روز غزلی بود که میهمان قلم شما بودم
دستمریزاد بزگوار
نویسان و پایدار باشید🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
آبان 5, 1399
سلام بزرگوار خیلی ممنونم در پناه خداشادکام باشید🌹🌷🌺🌸
پاسخ
آبان 5, 1399
سلام و احترام محضرتان جناب عباسی عزیز
زیبا ست
بهره مند شدم از شعر خوبتان
زنده باشید
💐🙏💐
پاسخ
آبان 5, 1399
سلام مهدی پور گرامی منونم سپاس از حضورتانشادکام باشیددر پناه خدا🌹🌷🌺🌸
پاسخ
آبان 5, 1399
سلام
عحب غزل خوش آهنگ و زیبایی
غزل شما مرا به یاد خاطره ای از یغما شاعر خشتمال نیشابوری انداخت
خدابیامرز برایم تعریف کرد رفته بودم که دوستی را ببینم وقتی به نزدیک منزل آن عزیز رسیدم پسر بچه ای با سنگ سگ مقابل متزل آن دوست را زد، سنگ به کتف سگ بیچاره خورد.
او گفت من هم کتفم درد گرفت.
در پناه خدا
🌿👏👏👏👏👏👏🌹🌿
پاسخ
آبان 5, 1399
متن بالا بنده نوشته ام ببخشید شارژ برق گوشی قطع شده بود دوباره که آمدم متاسفانه وارد کاربری نشدم 🌹
پاسخ
آبان 5, 1399
سلام بزرگوار ممنونم که دوست داشتید قابل ندارد در پناه خدا🌹🌿🌹🌿🌹🌿
پاسخ
آبان 6, 1399
سلام و درود
درد از جان شریفتان به دور
به قول جناب حافظ:
تنت به ناز طبیبان، نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده ی گزند مباد
❤️🙏
پاسخ
آبان 6, 1399
درود بزرگوار ممنونم شد کام باشید🌹🌿💐🌹🌿💐در پناه خدا
پاسخ
بستن فرم