🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 چشمی که سرشار از امید بود …

(ثبت: 266052) آذر 12, 1402 
چشمی که سرشار از امید بود …

چشمان سرشار از امید …
(تقدیم به همه کودکان آسمانی)

اینجوری به رنگ و روم نگاه نکن
یــادمـه همـیشه روبـرا بـــودم
چه زودم گذشتن اون روزای خوب
مثه پـروانـه تـو بــاغ رها بـودم

بیـا دسامــو بگیر تو ایـــن روزا
دوس دارم همش کنـارت بمـونم
نـزار از آغـــوش تـو جــدا بشم
بـزار که تو حس و حالت بمـونم

لحظه های خـوبمو تو می بینی؟
دارن آهسه به آخــــر می رسن
دوس دارم این روزارو هر چه کمه
نگـو این طفلکیها چـی می کشن

گــوشه قلـب تـــو آشیـــونمه
با تپشای دلت جـون مـی گیرم
وقتی آغوش تو را حس می کنم
درکنار تو مـن درمون می گیرم

گـل زردم گم شدم تو بــرهـوت
دلــم آتیشه همـش در التهـاب
چشام هی زل می زنن تو آسمون
تا واسه من بباره چند قطــره آب

گوشه ای موهامو مشکی می کشم
دوس ندارم گـریه هات سر برسن
دوس ندارم خیس بشن ترانه هام
واژه هـا تو ایـن هـــوا پر بکشن

ای خـدا چقد تو خوبی این روزام
تـو همیـن دور و ورا نــزدیکـمی
چقـد آروم می شم این وقت دعـا
روشنـی بـخش دل تــاریکــمی

***
میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا