🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
من عاشقِ چشمانِ توام شعر بهانَه ست
اصلا تبِ کارونِ غزل از تو روانَه ست
لبخند بزن لَک زده این شیشه غبارَ ست
تا همرهِ آن برق زند هرچه به خانَه ست
هی شانه بزن شانه وُ گیتار بزن باز
“می🎵 “فایِ ” مرتب شده نُت هایِ ترانَه ست
ای نوک زده بر پوستِ بی جانِ درختم
آهنگِ تپش هایِ صنوبر چو جوانَه ست
افتاده شمارهِ به نفس، عطر زدی باز؟!
یا کارِ همان چادرِ افتاده به شانَه ست
ای مردُمکِ چشمِ تو سرچشمهیِ ابیات
بسیار سُرودیم از آن رُخ که یگانَه ست
هر کس به سجودی زده زانو به نمازت
پیغمبرِ عاشق شده مشغولِ اعانَه ست
سر بسته نشد باز سخن از تو بگویم
هر بار تمامی یِ دماوند زبانَه ست
آن پیرِ قلم گفت نزن مُهر تو آیت
آویخته در حلقه یِ گوشی که نشانه ست
میثم علی یزدی(آیت)
رفسنجان
پانویس: پیغمبر را میتوان نماد پاکباز ترین عاشق نسبت به معشوق دانست عاشقی که در راه وصال از جان و مال و وطن خود میگذرد
و در لحظه ی وصال عظمت معشوق را اعانه داده و می گستراند
و بر عاشقان این طریق رسول و یاری دهنده
میشود.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
فروردین 24, 1402
سلام
قلمتان نویسا
پاسخ
فروردین 24, 1402
سلام جناب مانا
سپاسگزارم
تشکر
پاسخ
فروردین 24, 1402
سلام و درود
امروز از صبح گرفتار کارهای عقب مانده ام بودم ببخشید دیر خدمتتون رسیدم.
شعر زیبای تان را با صدای آن نازنین ادب خوانده و شنیدم و لذت بردم.
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
فروردین 24, 1402
سلام استاد گرامی جناب طارق خراسانی
نمک پرورده ی اشعار زیبایتان بوده و هستم
خیال تو خود مرا بی خیال عالم کرد
پاسخ
فروردین 24, 1402
مرا خیال تو خود بی خیال عالم کرد
پاسخ
بستن فرم