🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
” سلام”
راست گفتی که سلامِ تو چرا نشنیدم
همه تن چشم شدم وای مگر میدیدم
راست گفتم که لبت طبلِ من رسوا شد
گلِ شیپور برایِ دل خود میچیدم
راست گفتند خلایق که من عاشق شده ام
آب بر چهره یِ سرخم که زدم فهمیدم
“فاش میگویم و از گفته یِ خود دلشادم ”
محوِ حُسنِ تو وُ این لحظه یِ بی تردیدم
عاشقم عاشق وُ دلداده وُ دیوانه یِ تو
هرچه نامند در این دایره یِ اُمیدم
میدهی پاسخِ این واجب وُ بی چون وُ چرا !؟
صد سلامم به تو ای تازه هلالِ عیدم
بعدِ دیدار شدم شاعرِ تک بیتِ سلام
مصرعِ خاتمه مُهری شده بر تأییدم
میثم علی یزدی رفسنجان
” فاش میگویم و از گفته یِ خود دلشادم
بنده یِ عشقم و از هر دو جهان آزادم”
حافظ
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
بستن فرم