🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 کبوتری که رضایت نداشت از دل خویش

(ثبت: 269558) اردیبهشت 17, 1403 

 

کبوتری که رضایت نداشت از دل خویش
شبانه پر زد و رفت از دیار و محفل خویش

شبی که بال و پرش مثل مار زخمی بود
برای دانه گذشت از بیان مشکل خویش

هوای باغ که شد تیره از غم گلها
ندید بین درختان مرا مقابل خویش

به عاشقی که خطر را همیشه حس می کرد
کسی نگفت نرو در مسیر باطل خویش

هزار مرتبه گفتم به مدّعی با عشق
دهد امید به پروانه های عاقل خویش

به آنکه خواست دهد خونبهای گلها را
بگو ببخش به ما قدری از فضایل خویش

به پاس خون شقایق که در رگش جاری ست
چگونه نگذرد عاشق ز خون قاتل خویش

#مهدی_سیدحسینی
@sheroshirini055
۱۶ / ۲ / ۱۴۰۳

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. عظیمه ایرانپور

    اردیبهشت 17, 1403

    درود بر شما
    خیلی زیباست
    بخصوص بیت آخر🌺

    • مهدی سیدحسینی

      اردیبهشت 17, 1403

      سپاس خانم ایرانپور
      نگاهتان زیباست شاد باشید🌹🌹

  2. طارق خراسانی

    اردیبهشت 17, 1403

    به پاس خون شقایق که در رگش جاری ست
    چگونه نگذرد عاشق ز خون قاتل خویش.
    .
    سلام
    درودتان🌹

    • مهدی سیدحسینی

      اردیبهشت 17, 1403

      درود استاد خراسانی بزرگوار
      ممنون از حضور گرمتون
      سلامت باشید 🌹🌹

  3. حمید گیوه چیان

    اردیبهشت 17, 1403

    درود بر جناب سید حسینی عزیز و نازنین
    دستمریزاد استاد
    عالیست…
    قلم و وجودتان سبز
    شاد و سلامت باشید💐💐💐❤️❤️❤️

    • مهدی سیدحسینی

      اردیبهشت 17, 1403

      درود بر شما
      سپاس از حضور گرم و نظر لطفتون زنده باشید 🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا