🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
.
کلید کرده عقرب دلتنگی
بر پوست شعرهایم
تا غبار میگیرد
پنجره های دیروز
کور سو میزنم
در آخرین پاگرد دیدار
بی تردد دستانت
انگشتانم متروک مانده است
و کلافی از امید نمیبافند
حالا زانوهایم
در عمق این فاصله می لرزند و
من
کفر میگویم
بر معجزهی انتظار …
✍️#شیدا_شهبازی
📚#خوشہ_خوشہ
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
مرداد 23, 1402
درودتان باد شیدا جانم 💗
مهربانوی ادیب و گرانقدرم 💖
شعر زیبایی سروده اید 🌹🌱🌺
زنده باد 👏👏👏👏💯
🥀حالا زانوهایم
در عمق این فاصله می لرزند و
من
کفر میگویم
بر معجزهی انتظار🍃
نویسا مانید وسبز وسرفراز
🌱🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌱
پاسخ
مرداد 25, 1402
سلام و احترام
ممنونم از نگاه لطیف شما💐🙏
لحظه هاتون همیشه سبز
پاسخ
مرداد 23, 1402
درودها بانو قلمتان زرنگار🌺
پاسخ
مرداد 25, 1402
سلام و درودسپاس از حضورتان
شادکام باشیددر پناه خدا
پاسخ
بستن فرم