🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ای درد، ای رفیق همه سالهای من
من در قفای یار و تو هم در قفای من
ای عشق، ای بهانه ی پاک ترانه ها
این دوزخ از بهشتِ تو شد آشنای من
من دل خوشم به خنده ی پر قاه قاه تو
تو سر خوشی ز گریه ی بی های های من
با کودکی جوانی و پیری بهم تنید
رفتند همرهان و غمش مانده پای من
شعر و غزل هر آنچه که گفتم برای تو
خار غمت به گوشه ی عزلت برای من
در کشتنم که عزم تو جزم است نازنین
در بزم تو اگر چه نبوده است جای من
عمرم گذشت و عشق پرید و دلم شکست
پیچیده در کرانه ی عالم صدای من
تا شور عشق از سر سودایی ام گذشت
تنها تو مانده ای به دِلِ من خدای من
شریف شریفیان
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
دی 27, 1399
سلام و درود بر استاد شریفیان
بسیار زیباست
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👌🌿
پاسخ
دی 27, 1399
این دوزخ از بهشتِ تو شد آشنای من
… سلام استاد
از دل، کلاسیک سراها به ندرت شعر جوششی می گویند؛
باری پیش تر هم گفته ام که استاد شریفیان اشعارش تمام جوششی است و تاثیرش بر مخاطب اهل دل، ویرانگر…
این ماتم با نبود تو شد خدای من!
پ……
پاسخ
دی 27, 1399
سلام
و درودها
دوست عزیزم
دستمریزاد
غزلی در خور و غمگن
همیشه سلامت و سر بلند باشید
🌺🌺🌺💐💐💐🍃🍃🍃
پاسخ
بستن فرم