🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
🌼
شب از نیمه گذشته
پدرم خُروپُف می کند
البته بیشتر تُف می کند !
خواهرم هنوز گوشواره هایش را پیدا نکرده
ای کاش می شد فقط یکبار به گوش هایش نگاه کند !
برادرم با دوست دختر عقدی اش چت می کند !
من اما کتاب می خوانم و
در گوشه ی ذهنم شعر می بافم
و از اینکه دوکار را همزمان انجام می دهم
در پوست خودم نیشم باز است !
این را گفتم تا چیزی به ادبیات افزوده باشم
تا اینجا هیچ اتفاق شاعرانه ای نیفتاده
پس از این نیز نخواهد افتاد !
چون من زورم به شعر نمی رسد…
شما که زورت می رسد شاعر مورد علاقه ات را عوض کن
من تا اطلاع ثانوی چرت و پرت خواهم نوشت !
زیرا که جمیله گُل ها را چید و گلاب درست کردوُ
با اجازه بزرگترها بخاطر کوچکترها
به شاعر بی آب و نان ، بله را گفت !
راستی آن بالا
مادرم را جا گذاشتم
او سال ها پیش ، پس از شنیدن اولین شعرم
از شدت تاسف ، سکته کرد و مرد
تا نداشتن مادر شوهر
بالاترین افتخار زندگی جمیله باشد !
#امیرحامدی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
اردیبهشت 6, 1402
سلام
آفرین
خدا را شکر بعد از مدّتها اثری خوب و چه بسا نزدیک به عالی خواندم، فقط پیشنهاد میکنم در سطربندیها قرینگی و ارکانبندی لحاظ شود و بعضی و برخی کلمهها رتوش شود، چون حیف است رفتارمندی این اثر بدون چکشکاری زندهتر و منحصر نگردد!
با اجازه تیک نقد را میزنم دوستان دیگر نیز این فرزند خوب قلم را به تماشا بنشینند!
پاسخ
اردیبهشت 6, 1402
من تا اطلاع ثانوی چرت و پرت خواهم نوشت !
زیرا که جمیله گُل ها را چید و گلاب درست کردوُ
با اجازه بزرگترها بخاطر کوچکترها
به شاعر بی آب و نان ، بله را گفت
سلام و درود
از اول تا آخر این اثر زیبا را خواندم
خیلی عالی بود
در پناه خدا🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
فروردین 15, 1403
بسیارعالی امیرحامدی بسیارپسربااخلاق وپرتلاش وشهرهاهم عالی بودند ومالذت بردیم امیرحامدی زنده باد
پاسخ
بستن فرم