🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 چرا شعر پیشرو سبکی مستقل است؟ (2 / ادامه)

(ثبت: 235307) دی 18, 1399 
چرا شعر پیشرو سبکی مستقل است؟ (2 / ادامه)

 

چرا #شعر_پیشرو
سبکی جداگانه است؟ (2)

این پرسش از آن جا اهمیت دارد که برخی شعر پیشرو را جزئی از شعر سنتی و برخی آن را جزئی از شعر نو می دانند
و البته همین، خود، اثباتگر ادعای ماست که شعر پیشرو،
آمیخته ای از سبک های سنتی و نو و در کُلّیّت خود، غیر از هردوی آنهاست.
برای اثبات استقلال شعر پیشرو از سبک های سنتی و نو، دو گونه دلیل می توان آورد:
یکی دلیل عام یعنی این که:
برخی زیرگونه های پیشرو ممکن است جزئی از شعر سنتی و برخی دیگر جزئی از شعر نو به شمار بیایند و از آن جایی که یک نوع شعر مثل سروش را در کُلّیّت خود بطور همزمان هم جزئی از شعر سنتی و هم شعر نو نمی دانیم،
آن را در گروه سبکی متفاوتی به نام شعر پیشرو قرار می دهیم.
دلیل دوم، دلیل خاص است یعنی این که:
گذشته از دلیل عام بالا، حتی گاهی تفاوت و استقلال شعر پیشرو از پدر و مادر خود یعنی سبک های سنتی و نو بیش تر از این مقدار می شود به طوری که برخی زیرگونه های پیشرو،
در یک زمان، ویژگی های شعر سنتی و شعر نو را با هم دارند
آن چنان‌ که نمی توان آنها را در یکی از آن دو جای داد،
برای توضیح دقیق تر و مشخص تر می توان یک نمونه شعر سروش را مثال زد که می تواند همزمان هم ویژگی های لفظی شعر سنتی را دا‌شته باشد و هم ویژگی های شعر نو را و در عین حال، هیچیک از آن دو نباشد:

بر دلم کاش! دوست، در بزند

بر لبم بوسه های تر بزند

دوست دارم پرنده پر بزند

به چمنزارِ نور، سر بزند

جان مشتاق من

به خطر بزند

واکن آغوش

#محمدعلی_رضاپور

در سروش بالا، ویژگی هایی را از سبک سنتی می بینیم همچون کاربرد قافیه در بیش تر لَخت های غیر پایانی و طول برابر عروضی در چهار لَخت نخستین.
همچنين ویژگی هایی را از سبک نو می بینیم
همچون عروض انعطاف پذیرتر در سه لَخت پایانی و آزادی قافیه در لَخت پایانی (و همچنین لَخت پنجم).
با تکیه بر این ویژگی ها
می گوییم: چنین شعری آمیخته ای از سنتی و نو اما غیر از هردوی آنهاست.
اگر باز هم لازم است، برای واضح تر شدن مسأله، مثالی بزنیم:
همان طور که شعر نوی نیمایی، غیر از مُستَزاد است، شعر پیشرو هم غیر از هر دوی آنهاست.
گذشته از جنبه های درونی و معنایی(که اثبات آنها دشوارتر و اختلاف نظر در آنها بیش تر است) و تنها برپایه ی نگاه به جنبه های بیرونی و لفظی، درست است که شعر نیمایی همانند مستزاد، مصراع های بلند و کوتاه شونده دارد اما جایگاه مصراع یا مصراع واره های کوتاه و بلند شونده در مستزاد، ثابت و در نیمایی، متغیّر است. به همین قیاس،
گونه های شعر پیشرو، تفاوت های بارزی با شعر نو دارند، مثلا در برخی زیرگونه های سروش، قافیه در همه یا بیش تر لَخت های غیرپایانی می آید و از این نظر، قافیه در این زیرگونه های شعر سروش، جایگاهی ثابت یا نیمه ثابت دارد درصورتی که در شعر نو ازجمله نیمایی و سپید،
قافیه، جنبه ی فرعی و کاملا اختیاری دارد و معمولا در بیش تر مصراع واره ها نادیده گرفته می شود.

 

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (3):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا