🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 اشعار و ابیات ناب میرزا محسن تأثیر تبریزی(قسمت سوم)

(ثبت: 7625) فروردین 26, 1395 
اشعار و ابیات ناب میرزا محسن تأثیر تبریزی(قسمت سوم)

اشعار و ابیات ناب میرزا محسن تأثیر تبریزی( قسمت سوم)

دکتر رجب توحیدیان

استادیار و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سلماس

1-با بصیرت غم از اقبال جهان بیش خورد

شمع آن لحظه که روشن نبود گریان نیست

2-راه یکرنگی اگر نیست چو لبها به میان

آشنایی دو همجنس به هم چسبان نیست

3-آب از سلسله ی موج مقید نشود

دل اگر صاف بود تفرقه اش زندان نیست

آب از سلسله ی موج مقید نشود

دل اگر صاف شود تفرقه زندانش نیست

4-کمی از رشته ی گلدسته ندارد «تأثیر»

خویش را بسته به نیکان اگر از نیکان نیست

5-اکسیر عشق گونه ی زر می دهد مرا

عاشق شدن به مذهب ما کیمیا گری است

6-چشم تا باز است مردم را نصیب از خواب نیست

راحت اهل نظر، چشم از جهان پوشیدن است

7-نابرازی هاست لازم در بروز عیب خلق

خلعت زیبنده عیب این و آن پوشیدن است

8-سلطنت دادن به خار دشت غم تبخال را

 در طریق عشق، پاپوش شهان پوشیدن است

9-عشاق ز بس جان به ره عشق تو دارند

در راه تو هر سنگ نشان سنگ مزار است

10-ظلمتی کآن راست لازم روشنی چون آب خضر

در به روی خویشتن از مردمان پوشیدن است

11-چنین که از پی دنیا کنند یاری هم

همه محبت یاران عداوت آلود است

12-ز منتی که لئیمان نهند در احسان

اگر کنند کرم، باز خست آلود است

13-مانع ظلم ستم پیشه نگردد پیری

خم شود گر قد خنجر به مثل شمشیر است

14-مایل رتبت دنیا نشود مرد خرد

گل این بادیه خاری است که دامنگیر است

15-در عشق پیشه ساز خموشی که عاقبت

پروانه را امید ز بلبل رواتر است

از بلبل است مطلب پروانه بیشتر

خاموش عاشقی است که پر مدعاتر است

16-دل را در الفت او بیش شد فغان

بر سنگ شیشه ای که خورد پر صدا تر است

17-افزون کند جدایی مردم کمال را

بالد فزون چو نخل ز نخلی جدا تر است

18-ز نقطه نقطه ی باران رحمت عامت

به هر چه می نگرم انتخاب کرده ی توست

19-یکرنگی بی شبهه توقع نتوان داشت

زین عالم پر شور که جز روز و شبی نیست

20-کسی که شد سفر او به خویش گردیدن

به رنگ قبله نما حج کننده در وطن است

21-به فکر خویش فتادم ز عیب جویی خصم

کسی که دشمن من شد ز دوستان من است

22-چون صبح هر سخنور کز صدق کامیاب است

دیباچه ی بیاضش دیبای آفتاب است

23- عیبم ز خاکساری سر دفتر هنرهاست

هر موی چینی من شیرازه ی کتاب است

24-می کشان باک ز دمسردی ناصح نکنند

آتش باده اگر هست زمستان گرم است

25-بزم را گرم کند صحبت روشن گهران

محفل جسم به همصحبتی جان گرم است

26-مرد کوته امل آلوده ی دنیا نشود

می خورد کی به زمین جامه اگر کوتاه است؟

27-هر چه گفتیم و شنیدیم به جایی نرسید

ما همه بیخبرانیم خدا آگاه است

28-هرگز آسوده نشد شیفته ی طول امل

گر به منزل برسد جاده همان در راه است

29-آخر به کف گرفت فلک کاسه ی سپند

از بس به کینه اختر اهل کمال سوخت

30-از وفا رنگی نمی دارد گلستان جهان

طرف از این گلزار گلچین از نچیدن بسته است

31-گریه ی افسرده ی زهاد مقصد جوی نیست

قطره ی این ناودان یخ در چکیدن بسته است

32-قدر روشن گهر از دست تهی کم نشود

صورت کون و مکان در صدف نقاش است

33-آن را که گشاید به چمن دیده ی توحید

هر جا که خزانی است در آغوش بهاری است

34-بر چشم دل ار نیک کشی سرمه ی تحقیق

عکسی که در آیینه فتد آینه داری است

35-افتاده اگر تنگ نظر خلقت سوزن

ردش نکند اهل نظر کار گزاری است

36-بی کار نشستن نبود شیوه ی انصاف

چون جمله ی اجزای جهان از پی کاری است

37-غیبت ارباب معنی می کند کار حضور

حاضر است آن کس که می گویند فکرش برده است

38-خامه و صفحه مسطر زده می گوید فاش

که ره و رسم هنر جاده اهل سخن است

39-حسن گلشن خبر از نکهت گلشن دارد

روی نیکو همه جا شاهد خلق حَسَن است

40-هست پایین دست هر خط منزل خط نگین

آن که دارد ننگ و عاری در تلاش نام نیست

41-صحبت پیرو جوان چسبان نمی آید به هم

التیامی از ازل مابین صبح و شام نیست

صائب تبریزی- استاد محسن تأثیر تبریزی در عرصه ی مضمون یابی و خیال پردازی- قبل از تأثیر تبریزی،  با استفاده از تمثیلی غیر از تمثیل شعر تأثیر تبریزی، چنین سروده است:

در نگیرد صحبت پیر و جوان با یکدگر

با کمان یکدم مدارا تیر نتوانست کرد

42-سرکشان را نیست ممکن رونق افتادگان

هست فرشی در زمین خانه کاندر بام نیست

43-نصرت مرد خدا غیر پشیمانی نیست

کز سرانگشت ندامت عَلَم مردان است

44-بقای صورت شیرین به خضر می گوید

که آب تیشه ز آب حیات کمتر نیست

45-چون ریشه، طلبکار تو در عالم خاکی

چندان که دویده است به جائی نرسیده است

46-در صید گه پر خطر کنه جمالت

صیدی که در آید به نظر رنگ پریده است

47-در عشق تو عشاق تو را دامن وصلی

گر آمده در دست گریبان دریده است

48-روش بود آن ذات و تصور نتوان کرد

از روز کسی عکس در آیینه ندیده است

49-کرم آن است که در کیسه نماند چیزی

هر چه را بخشی و منت نگذاری کرم است

50-می رود هر که نه با یاد تو در خانه ی فکر

سخنی نیست که شعرش همه بیت الصنم است

51-قدر صد بدره ی زر نیست به مقدار کرم

کسیه خالی چو شود دست به جای درم است

52-نقص عقل است زیاد از همه خود را دیدن

بیش اینجاست که صد مرتبه کمتر ز کم است

53- شد فلک خالی ز نیکان از گزند روزگار

گویی این برج کبوتر مار پیدا کرده است

54-ما نه از بی حاصلی دست از جهان برداشتیم

تندی ادراک ما قطع علایق کرده است

55-دلیل راه حقیقت مجاز می باشد

اسیر عشق کسی شود که بوالهوس است

56-فریب گریه ی بی اعتبار مخور

قنات دیده ی اهل هوس هوا بین است

57-سخن چو مغز لب بسته را در آغوش است

کمند فکر سخنور زبان خاموش است

58-کسی ز کشمکش روزگار فارغ نیست

کمان کند چه فراغت که خانه بر دوش است؟

59- گره به کار هنر پیشه را هم ز هنر است

همیشه دست صدف بسته از ره گهر است

60- مبال این همه ظالم! به زور بازوی خویش

که همچو تیر کمان تو زود پی سپر است

61- ز نخل تازه و تر می شود ثمر شیرین

سعادت پسران از سعادت پدر است

62-چو مرد طاعت لایق نه ای مشو غمگین

که شرمساری طاعت عبادت دگر است

63-بس این دلیل ترقی ز چرخ بی هنران را

که صدر بزم ز هر نسخه جای جلد کتاب است

64-تا زلیخا مهر یوسف یافت ایمان نیز یافت

هر که را در دل محبت نیست ایمان نیست نیست

65-دیده را با مژه از کون و مکان دوخته ایم

رشته ی حبل متین زیر سر سوزن ماست

66-نیش و نوش این چمن دست ارادت داده اند

خار در پیراهن است آن را که گل در دامن است

67-از همان چیزی که در رنجی به راحت می رسی

کوری و بینایی یعقوب از پیراهن است

68-می کشد گردن به هنگام اذان گفتن خروس

سربلندی لازمِ در ذکر یزدان بودن است

69-هر که از اهل سخن شد چون ورق های کتاب

 گر به دامن می کشد پا، باز در گردیدن است

70-گر نباشد لازم غربت سرافرازی چرا

نیست در سر جای گل تا پای بست گلشن است؟

71-خفّت آرد از فلک چشم توقع داشتن

دیدن بالای سر از سرکلاه افکندن است

72-مظهر یک شمع باشد هر نهال این چمن

برگ هر نخلی که می بینی پر پروانه است

73-زآفتاب شدی ذره بین و غافل از این

که هیچ ذره از آن آفتاب خالی نیست

74-اشک چشم عندلیبان را به چشم کم مبین

آبروی سبزه و گل از وجود شبنم است

75-دل سیاهی ها که من می بینم از از خلق جهان

هر که در دلها کند جا، در سواد اعظم است

76-زنگ ساعت شیونی گر می کند حیرت مکن

از برای فوت وقت خویشتن در ماتم است

از زنگ وقت ساعتم این شیوه شد پسند

کآن را ز فوت وقت شب و روز شیون است

77-کم بصیرت غفلتش ذاتی است از اسباب نیست

خواب اعور کم نگردد چشم اعور گر کم است

78-نیشی به دل ز شعر مکرر خلیده نیست

تکرار شعر خوب، چو حرف شنیده نیست

79-بر اهل دید دیدن دنیا مصیبت است

چشمی ندیده ام که گریبان دریده نیست

80-دشوار جور پیشه کمر راست می کند

یک لحظه نیست قامت گردون خمیده نیست

81-روشن چراغ پاک گهر از تجرد است

کی هست یک ستاره که فرد و جریده نیست

82-پرده پوشی تیغ چوبین را نباشد چون غلاف

در پناه پاس دم بی جوهری معلوم نیست

83-عیب ها هنگام دولت آشکارا می شود

ماه را نقص کلف در لاغری معلوم نیست

84-بلرزد شعله تا سوزد فتیله

بلای دل به تحریک زبان است

85-هوس به خاطر روشندلان ندارد راه

چو کوزه پر شود از آب، از هوا خالی است

86-عالی گهر بری بود از ظلمت و کجی

مژگان و دیده کی هنر چشم روزن است؟

87-ز کان چو لعل برآید اسیر حکّاک است

رسد به خاطر اهل هنر همیشه شکست

88-ثمر مدار توقع ز اهل دولت و جاه

که باد نخوت این نخل را ز ریشه شکست

89-صدای رعد شود کم به ریزش باران

دهان هرزه درایان توان به احسان بست

90- ز کوی یار بریدم به حیله پای رقیب

که گفته راه اجل را به سعی نتوان بست؟

91-کم ساز علایق به ره دوست که سوزن

کوته سفرش از ره کوتاهی رشته است

92-در کارها به یاری خلق احتیاج نیست

نیّت چو خالص است معاون خدا بس است

93-بیستون را کند و جان کند و دل از جانان نکند

عشق را تعلیم از فرهاد می باید گرفت

94- دست آویزی اگر از بهر غفران بایدت

دست هر کس را ز پا افتاد می باید گرفت

95-غیر از شکستگی مطلب زیر آسمان

گندم چرا خیال کند آسیا خوش است

96-کو کثرتی که آن را توحید ترجمان نیست

یک خانه نیست کآنجا خورشید میهمان نیست

97-دست تهی است حاصل از ظلم ظالمان را

کز آب و نان نشانی در خانه ی کمان نیست

98- در تیره دل نباشد دست و دل گشاده

هنگام ظلمت شب بی تخته یک دکان نیست

99- باید حذر نمودن از دشمن لباسی

گرگ کمین نشین را پروای از شبان نیست

100-خوارند سر بلندان بی رسم خاکساری

پست است در حقیقت صدری که آستان نیست

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. مينا امينی

    فروردین 29, 1395

    بسیار عالی

    ممنون

    و خسته  نباشید منو پذیرا باشید

    • دکتر رجب توحیدیان

      فروردین 29, 1395

      با سلام و عرض ادب و درود فراوان محضر بانوی بزرگوار و نازنین سرکار خانم مینا امینی. از الطاف و عنایات شما بانوی ارجمند ممنون و متشکرم.

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا