![علیرضا عالمی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2021/03/photo_۲۰۲۱-۰۳-۲۲_۱۱-۴۳-۵۹-2-e1616976388671.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
از پیشم رفت
دگر نماند
تاب و تبی در من
او در جای دگر سکنا گزید
اما داغِ رفتنش ماند
هر چند او راه خویش گرفتو
دگر بر نگشت
بی خبر از حال
مشتاقانش شد و
بیقراری در من پایان نگرفت
رفت در پی یار دگر
صد بار گفتم به دلم
عشقی نیست در نهان این خلایق
که همچون آفتاب پرست
دم به دم رنگ
عوض میکنند
چه گویم از این روزگارِ نامرد
ای رفیق
«که تو را میبوسد
در خلوت طناب دارت را میبافد»
رنگ ها زیبایند
غیر از دورنگی
اینجا من مهتاب
زیبا را یک رنگ ندیدم
کاش روزهای رفته باز میگشتند
روزهای که پر از امید بود
روزهای زیبا
روزهای که نامردی جای نداشت
کاش زمان به عقب بر میگشت
و اشک هایم به شادی تبدیل میشد
چقدر سخت و
چقدر سنگین میگذرد
این شب ها
یاد آن شب ها بخیر
که به کودکان گرسنه نان و خرما میرسید
این روزها گویی خورشید را
در سحرگاهان کشتند
کاش زمان به عقب بر میگشت
کاش
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
مرداد 8, 1400
شاعر گرامی حد اقل بخش سرقت ادبی را با درج نام خودتان عکس نوشت نفرمایید ان هم شعر به این معروفی:
این دنیا
پر از صدای مردمیست
که همچنانکه تو را میبوسند
در ذهن خود طناب دار تو را می بافند.
– فروغ فرخزاد (شعر ستاره باران).
پاسخ
مرداد 9, 1400
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺
پاسخ
بستن فرم