🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
همه مردم شهر با من خاطره دارن
همشون یه روز نشستن با من درد دل کردن
یکیشون دردش نون
خیلیا شون دل باختن
واسه دیدن غروبا کنار من نشستن
بعضی ها پولشون قمارکردن
خیلی ها کارشون از دست دادن
واسه اینکه عشقشون ندونه صبح تا شب کنار من نشستن
خیلی هام با عشقشون با ماه شب چهاردشون اومدن
چشاشون بهم دوختن
لباشون تو لبهای هم جستجو کردن
بعضی یارشون گم کردن
بعضی ها همسفر عشقشون از دست دادن
داغ تنهایی دارن
از همه دنیا دست بریدن
اینهمه سال گوش بودن
واسه بوسه ها یه جای خلوت بودن
واسه شنیدن غصه ها یه دریا بودن
واسه تجربه های تازه همیشه آماده بودن
من یه نمیکتم تو پارکی
که همه توش رهگذرن
هرکسی خسته میشه
هرکسی دل میبازه
هرکسی که در د دل داره
من یه آغوش گرمم
واسه آرامش دادن
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
بستن فرم