🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 آسیابان

(ثبت: 266054) آذر 12, 1402 

چون شدی تو آسیابان، داد زن گندم بیار
گول خوردی، مال باختی، خاک غم بر سربِبار
دِه ادامه زندگانی، صبر کُن ،طاقت بیار
چون توئی زرگر ،سرآری ازقیراط و از عَیار

گشتی عاشق، دردمندی، ای جوان زنده حال
ماندی خانه ، کار نداری ، برپدر مادر وَبال
زندگانی ، شکل دادن ، بر تو هم گشته مَحال
مُقتدر باش ، بد نیندیش ، ظَنِّ بِه در دل گُمار

عَفو گیر و ، امر بر نیک ، از کم عقلان دور باش
این نصیحت را شِنو ازمن ،نشو مست وعیاش
درحریمِ کِبریا ، راهی ندارد ، رَذل . اوباش
نفس را ، صیقَل بده ، از زنگبار و از غُبار

ای که غفلت کرده ای ، از عُمر خود، بر خود بیا
مُلتفت شو ، مُفت دادی، این طلای ناب را
بازگشتی نیست ، این ایّامِ بر جوی رفته را
نفس بِتکان ، رو بر آور ، بر خداوند غفار

ناخِرد را در حَریمِ قُدسِ اعلا راه نیست
عاقلان دانند حقاً راه چیست و چاه چیست
این سُئوالی است ازحق ، یعنی مَردم مُنزویست؟؟
هِی ندا آید ز بالا ، هان ، دلِ سالم بیار

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

نظرها
  1. ⚘⚘⚘⚘🌷

  2. ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

  3. ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا