🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۴۰۰/۱۱/۱۷ |
| تعداد شعر: | 14 |
| تعداد مطالب: | |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۲۸ |
دو تا شب؛ محو تو دنیای ماهو
یه روزِ روشن اما بی قرینه
شبیه ماه میشی وقتی خوابی
تا وقتی که چشات من رو میبینه
زمانی که بیداری؛ خسته میشم
تا وقتی که تو هستی گیج خوابم
فقط زل میزنم اونقدر اینجا
که گم میشی تو رویای سرابم
واست بیدار موندن هم قشنگه
تا وقتی توی رویامون میخوابیم
چشاتو که میبندی؛ خواب میرم
تا وقتی توی متن این کتابیم
کتاب داستان ما همینجاست
توی برگ و ورق با خط خطی ها
همه ننوشته ها رو میشمارم
تا رویا گم میشه توی کتابا
نوازش میکنم خودکارو خطو
تموم آرزوها شکل خوابه
تو رویایی ترین تعبیر متنی
از اینجا خاطره حالش خرابه
ازم گاهی نوشتن خسته میشه
تا وقتی مینویسم از تو با ما
بیدارم یا که تو خوابی میبینم
تو رو میخوابونم تو متن اینجا
زمانم با تو گم میشه رو ساعت
تو مرگ حسرت توی چشامی
هواتو داره حال توی شعرام
تو احساس منی حال و هوامی
(نازگل)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود مجدد جناب مانا خیلی خیلی از لطف شما ممنونم که با صبر و حوصله به
سلام حمیدجان در این مورد یک داستان کوتاه برایتان تعریف می کنم : روزی یک نفر از
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانای عزیز از اینکه وقتتان را می‌گیرم عذرخواهی میکنم اما بدلیل اینکه شما مطالعات
سلام افلاطونیان معتقد بودند که ورای این عالم که مجاز است ، عالم دیگری نیز هست
سپاس گذار رحمت و زحمتی هستم که کشیدید خانم عبدلی عزیز و بی تردید سعی
دی 19, 1401
زیباااااست
از اشعار قشنگتان لذت بردم
درود بر شما بانو عاشری گرامی
زنده باشید
💐🍃🙏🙏👏👏👏🌹
پاسخ
دی 19, 1401
سلام و درود و خدا قوت
پاسخ
بستن فرم