🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 از کتاب آتشفشانِ ناز – 13

(ثبت: 223314) اسفند 23, 1398 
از کتاب آتشفشانِ ناز – 13

 

در انتظار یار گلم روزگار رفت

شادا به روزگار که در انتظار رفت!

غم نیست زانچه رفته و از آنچه می رود

امّا چرا قرار دل بی قرار رفت؟!

بگذار ای قرار! قراری. صفا بیار

بنگر که بردباری ِ بس استوار رفت

یا صبر دیگری بده یا مژده ی وصال

دیرینه پا شکیب غم ماندگار رفت

من زیر بار منّت یارم نه غیر یار

زیرا نمی شود همه جا زیر بار رفت

این افتخار من که به راه تو رفته ام

تنها نه من. تبار منِ دوستدار رفت

با اختیار خود به تو مجبور می شویم

این جبر نیست گرچه ز دست، اختیار رفت

نقش خیالت از سر حالم برون نبرد

هر نقشه ای که در غم دوری به کار رفت

چشم خمار آن گل نرگس ندیده، دل

از دست من رهید و به چشم خمار رفت

پرواز با شکوه دلارا پسند شد

وقتی که دل، به مهر و وفایش دچار، رفت

عطری بهشتِ جلوه خدایی! تو خوش بمان

گر من ز دست رفتم و دیدی غبار رفت

تا درگه قبول تو جارو کند غزل

تا سوی گل، تغزّلِ درد آشکار رفت.

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

نظرها
  1. محمدعلی رضاپور

    اسفند 23, 1398

    سلام و احترام،
    فرهیختگان بزرگوار!
    خیلی دوست دارم تعادلی میان شعر سنتی و شعر نو در آثارم داشته باشم.
    از طرفی، اشعار سنتی زیادی چاپ شده (در چند کتاب) و چاپ نشده دارم و علاقمند به نشر شان هستم و از طرف دیگر،دوستدار شناساندن قالب های تازه ای همچون سروش، سه گلشن و شعر سبز(چندآهنگ) هستم.
    مدتی تقریبا فقط اشعار سنتی ام را نشر می دادم. دوستانی همچون استاد طارق خراسانی تذکر خوبی دادند که اگر می خواهی قالب های نوین را معرفی کنی، باید بیش تر به نشر آنها بپردازی.
    مدتی به نشر قالب های نوین پرداختم؛ اما از نشر شعر سنتی، جا ماندم.
    با اجازه تان، در بخش پیام های مربوط به شعرهای سنتی ام، اشعاری در برخی از قالب های نوین نیازمند به معرفی بیش تر می آورم:

  2. محمدعلی رضاپور

    اسفند 23, 1398

    غصه ها/
    دردها/
    رنج ها/
    با این که بسیار/
    یا حتی بی شمار/
    پیش جاودانه ی حیات/
    پیش بی کرانه ی وجود/
    هیچ است و /
    هیچاهیچ.//

    (شعر سبز/ چندآهنگ، شعری ست میانه ی شعر سپید و شعر نیمایی و دست کم، یک امتیاز مهم به شعر سپید و یک امتیاز مهم به شعر نیمایی می افزاید. شعر سپید، از نظر وزن شعری، ضعیف است؛ اما شعر سبز، موزون تر از آن است و با سرایش شعر سبز – که شباهت زیادی به شعر سپید دارد- می توان با حفظ نِسبیِ امتیازات سپید، به نوعی شعر موزون تر دست یافت که البته سرایش آن برای سپیدسرایان به دشواریِ سرایش شعر نیمایی هم نیست.
    شعر چندآهنگ، امتیازی هم به شعر نیمایی می افزاید؛ یا به تعبیر دقیق تر، امتیازی نسبت به شعر نیمایی دارد و باز به تعبیر دقیق تر، چندآهنگ، امتیازی دارد که در شعر نیمایی و شعر سنتی تقریبا هیچ وجود ندارد (و این که گفتم تقریبا هیچ و نگفتم هیچ، دلیلی دارد که فعلا به آن نمی پردازم و آن را موضوعی برای پژوهشگران قرار می دهم.) شعرچندآهنگ را می توان در اوزان مختلف و به تعبیر جامع تر در بُحور مختلف عروضی سرود و به همین دلیل، آن را علاوه بر شعر سبز – که نوعی مشابه اما موزون تر از شعر سپید است- شعر چندآهنگ هم نامیده ایم. چندآهنگیِ شعر باعث انتقال از حال و هوایی به حال و هوایی دیگر می شود؛ مثلا با انتقال از بحر متقارب به بحر هَزَج، محیطی حماسی را به محیطی عاشقانه و تغزّلی تبدیل می کنیم و این ویژگی در شعر سنتی بجز در چند مورد تفنّنی و در شعر نیمایی بجز در مواردی اندک وجود ندارد و در شعر سپید- هر چند تغییر بُحور ممکن است فراوان اتفاق بیافتد- باز هم به دلیل ضعف و رقّتِ وزن شعریِ آن در مقایسه با وزن قوی تر و دقیق ترِ شعر چندآهنگ،
    تغییر حال و هوای احساسی شعر بر اساس تغییر آهنگ(بحر عروضی)، جلوه ی کم تری دارد. به عبارت دیگر: چون در شعر سپید، علت این امر(وزن عروضی) ضعیف تر است، معلول آن(چندآهنگی) هم به ناچار ضعیف تر است.
    به طور خلاصه: شعر سبز و یا چندآهنگ، نوعی شعر در میانه ی شعر سپید و نیمایی است که نسبت به سپید، آهنگین تر و نسبت به نیمایی، چندآهنگ تر و دارای قابلیت بیش تری برای انتقال از حسی به حس دیگر بر محور تغییر آهنگ شعر است.)

  3. علی معصومی

    اسفند 24, 1398

    درود ها
    شادت به روزگار که در انتظار رفت
    🌸🌸🌷🌺🌷👏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا