🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 انتظار

(ثبت: 232847) آبان 5, 1399 

 

اسب سیاه تقدیر
می تاخت بر
جاده ی یخ زده …..
که آسمان دل گرفت
شب بی ماه
تیره تر شد…
قطره ی شبنم چکید
بر گونه ی سرد….
پژواک ناله ی دردناکِ
اندام زردرنگش،
به زیر سم اسب
قلب هر کوه استواری
را میلرزاند…
فریاد خشکیده اش
را شنیدم:
برگرد از همین بیراهه…!
هنوز گلت ندیده
رخت سپید عروسی را .!

#سحرفرجی

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. رسول رشیدی راد

    آبان 5, 1399

    🌹🌹🌹💐💐💐💐

  2. مازیار نژادیان

    آبان 5, 1399

    درودها بانو فرجی

    شعر خوش احساسی بود از قم شما

    تصاویر بیشتری بکار گرفته بودی که خیلی خوبه

    شعرت کلمات اضافه داره به عنوان مثال ( که ) مینوشتی آسمان دل گرفت هم معنا رو می رسوند.
    حالا اینجا بیشت راشعارتون رو نقد خواهیم کرد.
    مانا و نویسان باشید🌹🌹🌹🌹🌹🌹

  3. جواد مهدی پور

    آبان 5, 1399

    درود بر شما بانو فرجی گرامی

    زیبا ست

    لذت بردم از شعر قشنگتان

    زنده باشید به مهر

    💐🙏💐

  4. موسی عباسی مقدم

    آبان 5, 1399

    درود برشما زیبا بوددر پناه خدا🌺🌹🌹🌹

  5. طارق خراسانی

    آبان 6, 1399

    سلام

    آفرین
    مازیار عزیز می تواند بهترین استاد راه شما باشد

    در پناه خدا 🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا