🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
روزای سبزِ بهاری ، من تولدم خزونه
نزارین تنها بمونم ، توی این دشتِ ویرونه
توی این دشتی که مردم ، اسمشو دنیا میذارن
غم و غصه رو با کادو ، واسه عشقشون میارن
اما تو دنیای دیگه ، عشق ، مثه شاخه بیدِ
استوار و پاک و معصوم ، مثه یاسای سفیدِ
توی اون دنیا ، کسی رو ، دل تو پا نمیذاره
نمیگه ، چاره نداره ، غم و غصه ها زیادِ
توی اون دنیا ، آدمها ، پای عشقشون می مونن
تا که جون دارن ، برای عشق و عاشقی ، می خونن
توی اون دنیا ، کسی تو فکرِ مرگِ واژه ها نیست
عشقو تو چشما میخونی ، دیگه عاشقی ، خطا نیست
توی اون دنیا نمی گن ، هرکی نیلوفر می خوادش
باید از گلای خاردار ، بکنه نیاز و خواهش
اما تو دنیای ماها ، گلای سرخ و می کارن
که یه روزی ، مثل کادو ، روی سنگ قبر بذارن
5 مرداد 1388
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):