🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بغض مرداب

(ثبت: 14382) بهمن 25, 1397 

شیشه ها به هم خوردند
پنجره پریشان شد
قصه رنگ خود را باخت
خامه در قلم دان شد

قصه ، مرگ نیلوفر
توی بغضِ مرداب و …
شعر هم خدا را شکر
شاعرانه در خواب و …

سرخِ جَنگ و آتش بود
صورتِ زمینِ پاک
نغمه ای نهان می کرد
خونِ لاله را در خاک
.
.
.
موی تو طلایی نیست
می دمی ولی هر صبح
بر دریچه ی خانه
بر نگاه من بر صبح

پنجره پریشان است
در تشعشعِ گیسوت
جوهری زر افشان است
بر مرّکبِ هر موت

نوری از صدا پاشید
روی پلکِ شاعر، باز
قصه رنگِ دیگر یافت
از سلامِ در پرواز
.
.
.
روی آبِ راکد چون
ثعله فکرِ رفتن بود
قصه از همان آغاز
قصه ی گذشتن بود …

 

دوم فروردین نود و هفت

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا