🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تاریخ هزاره
به آبسالی مجاز و عرقِ جبینِ واقعیّتم بنگر.
اگر خشکسالی لبهایم را نمیبینی
به آیینهی غبارگرفتهی دیوار سکوتم بنگر.
اگر جای شلاق شفق را
در گُردهام نمیبینی،
اگر به آه سرد و نفسگیر
فین کاشان دماغت نمینگری
بدان که خفقان شریعت
دیری ست آغاز شده .
نفس فانوسهای کوچههای مرطوب
و خلوتمان از بوی نفت سیاه
بد جوری گرفته است.
گلوی ناودانهایمان زیر نورد
تکنولوژی لهولَوَرده شده است.
کمر مترسکهایمان
زیر چرخِ تِ راکتورهای هستهای،
شکسته و هیچ آلالهی
زخمخوردهی مزرعهای
دم بر نمیآورد.
آیا من دستپروردهی پستترین
خاکهای شمال و یمین نیستم
که در پیش خاکهای علّیین،
لُنگ پهن میکنند؟
بیا دردهای کهنه و زخمهای قدیمی ملل ما را ببین
که چگونه در التهاب خلسه میلولند.
آن لحظهی هبوط که از لابهلای جرز اُزون،
ناخواسته به زمینهای گر افتادم
در میان اوراق سنگین تاریخ هزاره
ثبت است.
من بودم که برای لقمهای نان حلال
و سیر کردن کودکان آسیب و آواره،
هزاران بار کارِ حرام کردم
و در دادگاه قاضیان ناخلف
به دورترین نقطهی تاریک زمین
تبعید شدم.
باز آ
که زخم اثنیعشریمان چرکین است
و ما به دنبال مرهمی
در انتهای کوچههای بنبست گرفتار ایم.
باقر رمزی باصر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
دی 4, 1398
من بودم که برای لقمهای نان حلال
و سیر کردن کودکان آسیب و آواره،
هزاران بار کارِ حرام کردم
و در دادگاه قاضیان ناخلف
به دورترین نقطهی تاریک زمین
تبعید شدم.
درودها استاد
شکوائیه ای قابل تامّل
سپاس
تقدیمی : 🌺
حلالی نان خوری گر تکّه نانی
میان نانت تلاقی ،خوب دانی
حرامی را کنی یادی پریشان
به وجدانت رجوعی رفع آنی
ولی اله بایبوردی
04 / 10 / 1398
🌸🌸🌸🌺🌸🌸🌸
پاسخ
دی 4, 1398
درود و سلام
مانند همیشه عالی و آموختنی
..
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
دی 5, 1398
باز آ
که زخم اثنیعشریمان چرکین است
به به…چه استعارۀ زیبایی
اللهم عجِّل لولّیک الفرج
پاسخ
بستن فرم