🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 تنور سرد

(ثبت: 221688) بهمن 8, 1398 
تنور سرد

 

چه دلتنگم برای آن نگاهِ تلخِ چشمانت
شرابی اهل شیراز و جهانم گشته خواهانت

دلم در جستجویِ رامشی پَرگونه می‌میرد
که قو هم آنچنان معشوق را در بر نمی‌گیرد

به روحم آن چنان ، پیچیده آهنگی ملال آور
که دارم حسِّ یک توکای تنها مانده را باور

خودم را کرده ام محکوم یک رویای بیهوده
ولی بی‌تابِ این وهمم شوم در لحظه آسوده

تو را چون نقطه‌ی‌ دوری ‌که لرزانست‌ همچون آه
میان ِ معبری ‌‌ بینم به جایِ بودنت همراه

کدامین سوی را رفتی ؟ بیابانی شدم جانا
به دنبالت که می‌گشتم ، از این بیراهه تا دریا

دریغا!…….ابرها همراهی‌ام کردند با رحمت
ولی بابونه‌ها خشکیده اند و مانده یک حسرت

صدف‌ها هم صدایِ ناله‌ها ، از حفظ می‌خوانند
زلالِ نهرِ جان را ‌، هم نوا و صاف می‌دانند

گمانم پُر شدی از عطرِ هرز و وحشیِ تیزاب
تو در آغوشِ جلبک‌ها، شدی واروترین خیزاب

ببین آن زورقی را که به همراهش شدی خالیست
تو پهلوگیر بر ساحل در این جانم که تب جاریست

درونم چالشی افتاده ، ذهنم را ، کُند تقطیر
در این مستیِ هوشیارم ، نهیبِ دل ، کُنم تفسیر

چه می‌شد گرکه این دارِ مبادا بایدی می‌‌‌داشت
به‌ جایِ‌ تاکِ خشکِ جان نهالی تازه را می‌کاشت

تصّور می‌کنم خاطر چو دل مغشوش می‌راند
تو پنداری خدا، این عاقبت، بی‌خیر می‌داند

و من اینجا……. درونِ این تنورِ سردِ تنهایی
کناری منتظر می‌مانم و سرخوش که می‌آیی !

#سپیده_ط