🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 اُمیدگاه

(ثبت: 227105) خرداد 6, 1399 

نگو دیگر! …
چرا از ترس می‌گویی … ؟!
درون ذهن من ویروس وار، آخر چه می‌جویی … ؟!

تو را گویم …
تو را… ای هوچیِ همواره در صحنه
تو را گویم … تو را ای باورِ همسالِ من کهنه
نگو از خارِ پروایی که کرده، در میان چشمِ دل رخنه

تو را گویم … تو را … ای بغض دیرینه
نگو از فرّ این بوم و نگو از فخر پیشینه
نگو افسوس ها دارند می‌بارند از رخسار آیینه
نگو دیوارِ دل هم طبله کرده بد، درون قاب این سینه

برای داغِ پنهان پشت هر واژه
نگو غم خانه کرده در حیاط شعر امروزی
برای گربه‌ی ما که حیا دارد
نگو از کرکس و از مفت خواران سر دیزی

نگو از حال لاله یا شقایق ها
نگو اینجا گل امید را دیگر نمی‌بویند
نگو رُزهای باور در دروغ‌ آبادها هرگز نمی‌رویند
چکاوک ها دگر راز دل خود را برای نرگس و کوکب نمی‌گویند

تمام خواب هامان، وهمِ بی تعبیر
میان روزهایی که پُرند از آه دامن گیر
نگو دیگر نشسته کشتی امیدمان در گِل
نگو دیگر نمی‌فهمم زبان حال این اقبال بی تفسیر

نگو در کشتزاران جای گندم، ترس می‌کارند
نگو حتی مترسک ها به جای باغبان ها بر سرکارند
نگو از جاده های خسته از رفتن
که سرگردانِ این تقدیرِ بن بستند و میلِ انزوا دارند

نگو ارابه‌ی مرگ آمده دنبال خوشبختی
نگو ویروس ها دارند بی پروا نفس را از تمام شهر می‌گیرند
نگو مردم چه بیرحمانه در هر گوشه می‌میرند

نگو از اشک چشمانی که خشکیده
نگو بر آتشِ انبوهِ دل، تسکین نمی‌بارد
شب و تاریکیست و ماه هم دیگر نمی‌آید
نگو حتی خوشی در خواب هم بر بالشم سر را نمی‌ساید

قسم بر آسمانِ مهربان دیری نمی‌پاید
همین آهی که بر آیینه یخ کرده … به روزی نعره‌ای بی باک می‌گردد
صدای خشم او بر ناکسان می‌بارد و پژواک می‌گردد
زمان عاری از آلایش، زمین هم پاک می‌گردد

زمستان می‌رود دیگر
یخ تقویم ما هم آب می‌گردد
گذشته، محض عبرت، قاب می‌گردد …!

بهاری می‌شود ایام ما روزی …
تمام سروها قد می‌کشند و از تبر هرگز نمی‌ترسند
به زیر آفتاب و پرتو گرم خوش اقبالی
دوباره مردمان آواز می‌خوانند و می‌رقصند

سراب از کارگاه ابرها برچیده خواهد شد
سعادت در بیابان‌های لوتِ زندگی‌مان باز می‌بارد
خدا هم در زمستان‌های حالِ ما، گلِ امید می‌کارد

بهاری می‌شود ایام ما روزی …
و در آن روز می‌فهمیم …
کدامین شمعِ باورخفته‌ای نورِ طریقت داشت !
کدامین آه از دل بود و آیا که صداقت داشت !
کدامین روزمان اصلاً حقیقت داشت !

سپیده طالبی

نقدها
  1. فریبا نوری

    خرداد 6, 1399

    سلام
    امیدگاه،
    شعری بسیار خوش ساخت است
    گذشته از آن که در قالب نیمایی موفق است
    در طرح واره سازی مضمون نیز کاملا موفق است
    در این شعر می بینیم که شاعر ابتدا تمام دلایلی را که یک فرد می تواند به نا امیدی در مورد هستی برسد؛ پس از فعل بازدارنده (( نگو)) می اورد؛ و در واقع مخاطب را از این نا امیدی علیرغم وجود همه وقایع تلخ باز می دارد. سپس با ایمانی قلبی به او اطمینان می دهد که پایانی خوش برای این نابسامانی ها متصور است.
    بنابر این ساخت شعر طرح محکم و ساده ای دارد که وحدت بخش کلام و منسجم کننده است.
    به طور خلاصه می توان گفت امیدگاه، شعری خوش ساخت، محکم، با نگرشی مثبت به جهان و وقایع آن و با ایمانی قلبی و درونی به سرانجام خوش جهان است و شاعر در انتقال این نگرش خود به خواننده بسیار موفق بوده است.

    • سپیده طالبی

      خرداد 6, 1399

      سلام و عرض ادب و احترام
      حضور استاد گران ارجم بانو نوری عزیز و گرامی
      بسیار سپاسگزارم در این شعر میزبان نگاه و نقد ارزشمند شما استاد گرانقدرم هستم و اینکه با وجود مشغله کاری زیادتان و ضیق وقتی که دارید زمانی را نیز برای بررسی و اعلام نقطه نظرات ارزشمند تان در خصوص شعر (امیدگاه) مبذول فرمودید و اقرار می نمایم که باعث خرسندی و افتخار من است . سپاس برای نظر لطف و دقت نظرتان بانوی گرانمهر
      پدرام باشید و پاینده🌺

    • عرض سلام و ادب و احترام سرکار خانم دکتر نوری
      سپاس از نظر شما
      بهره‌مند شدم از نقطه نظر زیبای شما⚘⚘⚘

نظرها 23 
  1. امیر جلالی

    خرداد 6, 1399

    نگو در کشتزاران جای گندم، ترس می‌کارند
    نگو حتی مترسک ها به جای باغبان ها بر سرکارند
    نگو از جاده های خسته از رفتن
    که سرگردانِ این تقدیرِ بن بستند و میلِ انزوا دارند
    ……………………………………………………………
    بهاری می‌شود ایام ما روزی …
    و در آن روز می‌فهمیم …
    کدامین شمعِ باورخفته‌ای نورِ طریقت داشت !
    کدامین آه از دل بود و آیا که صداقت داشت !
    کدامین روزمان اصلاً حقیقت داشت !

    یک اثر بی نهایت فاخر که در پشتش اندیشه بود و فهمی دقیق و صحیح از محیط پیرامون … یک اثر بی نهایت ارزشمند که هدف داشت و پیام … و این خیلی خیلی مهم است.
    یک اثر که باید به احترامش ایستاد و کلاه از سر برداشت.
    خانم طالبی باید بخاطر نگاشتن این اثر به شما تبریک بگویم و از شما تشکر کنم نیز…
    درود بر شما

    • سپیده طالبی

      خرداد 6, 1399

      سلام و عرض ادب و احترام
      حضورتان جناب جلالی گرامی قدر
      نظرلطف شماست بزرگوار و باعث افتخار بنده است که میزبان شما شاعر گرانقدر و و نگاه مهرآگین تان بودم و خرسندم این سروده مورد پسند حضرت عالی واقع شده است.
      پدرام باشید و پاینده🌺

  2. مینا یارعلی زاده

    خرداد 6, 1399

    🌺سلام و درود و مهر بانو طالبی عزیز، استاد زرین قلم🌺

    به به! به وجد آمدم از خواندن این شاهکار ادبی
    بسیار خوش‌اندیشه بسیار نغز و هوشیارانه
    چنان که از قلم زیبای شما انتظار می رود
    این شعر اما فوق العاده تحسین برانگیز، بسیار بسیار خواندنی و همه چیز تمام است
    نگاهی مثبت، امید بخشی، گفتن اندیشه و…درجای خود خوش درخشیده
    و آری هم‌صدا با شما میگوییم:
    “زمستان می‌رود دیگر
    یخ تقویم ما هم آب می‌گردد
    گذشته، محض عبرت، قاب می‌گردد …!”

    درودها و زنده بادها شاعربانوی موفق
    👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏

    • سپیده طالبی

      خرداد 8, 1399

      سلام و عرض ادب و احترام
      حضورتان بانو یارعلی زاده گرامی قدر
      نظرلطف شماست نازنین بانو ، امید وارم مستحق این همه لطف شما باشم مهربان
      منت گذارید و شعر را مطالعه فرمودید
      پدرام باشید و پاینده🌺

  3. یاسر رشیدپور

    خرداد 7, 1399

    بسیار عالی بود

    درودتان باد

    💐🌿🌿🌹🌷🌺🌸🌸

    • سپیده طالبی

      خرداد 8, 1399

      سلام و عرض ادب و احترام
      حضورتان جناب رشیدپور گرامی قدر
      نظرلطف شماست بزرگوار و خرسندم این سروده مورد پسند حضرت عالی واقع شده است.
      پدرام باشید و پاینده🌺

  4. باسلام و ادب و احترام بانو طالبی
    خداقوت و دستمریزاد
    احسنت و مرحبا
    عزت زیاد
    ⚘⚘⚘

    • سپیده طالبی

      خرداد 8, 1399

      سلام و عرض ادب و احترام
      حضورتان جناب همایونی گرانمهر
      خوش آمدید بزرگوار
      سپاسگزار مهر کلامتان هستم
      پدرام باشید و پاینده🌺

  5. درود ها بانو
    بسیار زیبا است
    پاینده باشید

    • سپیده طالبی

      خرداد 8, 1399

      سلام و عرض ادب و احترام
      حضورتان جناب دهنوی گرامی قدر
      سپاسگزار همراهی و لطف تان هستم
      پدرام باشید و پاینده🌺

  6. علی سیاوشی

    خرداد 8, 1399

    به به بسیار زیبا و استوار و فاخر ، به استقبالش میفرستم ناچیز سروده ی حقیر را :” موجودی بنام … ”

    چه نامی بر تو می زیبد ؟

    تو را می گویم ای

    نا آشنا بر آشنا حتی

    تو را در سر چه سودائیست ؟

    آهنگ کجا داری ؟

    تو را می گویم ای

    آلوده ی زنگار هر پستی

    تو را می گویم ای

    محبوس امیال پلید خویش

    نمیدانی مگر بر سهمگین

    امواج دریاها

    حبابی پیر و لرزانی

    تو را در سینه جز

    سنگ سیه آیا چه دارد جای ؟

    تو

    از دل

    هیچ میدانی ؟

    تو را

    آوای حزن آلود محزون

    هیچ آزرده ست ؟

    تو را

    با واژه ی عشق و وفا

    هیچ آشنایی هست ؟

    تو از درس محبت

    هیچ خواندستی ؟

    تو لبخندت تمنائیست

    اشکت نیز !

    تو حتی در سلام خویش

    می جویی تمنایی!

    چه نامی بر تو می زیبد؟

    نمیدانم چه نامی بر تو بگذارم .!

    🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    • سپیده طالبی

      خرداد 10, 1399

      سلام و عرض ادب و احترام
      حضورتان جناب استاد سیاوشی گرامی قدر
      خوش آمدید بزرگوار و
      سپاسگزار لطف تان و نیمایی زیبایی که در این صفحه به یادگار نهادیدهستم
      پدرام باشید و پاینده🌺

  7. بهروز پژواک

    خرداد 9, 1399

    درودها و دستمریزاد زیبا بود

    • سپیده طالبی

      خرداد 10, 1399

      سلام و عرض ادب و احترام
      حضورتان جناب استاد پژواک گرامی قدر
      سپاسگزار لطف تان هستم
      پدرام باشید و پاینده🌺

  8. طارق خراسانی

    خرداد 11, 1399

    با سلام و درود
    متمنی ست در خصوص انتخاب چهل شاعر برتر در چهل سال اخیر یعنی از سال 1359 تا 1399 که چهل سال آخر قرن 14 هجری شمسی ست ما را یاری فرمایید.
    منتظر ارسال نام چهل شاعر برتر از دیدگاه شما گرانقدر جهت درج در بخش مطلب انتخاب چهل شاعر برتر در چهل سال اخیر هستم.
    در پناه خدا 🌹

    • سپیده طالبی

      خرداد 12, 1399

      درودها استاد بزرگوارم
      فرموده اتان اطاعت، سعی میکنم در اولین فرصت خدمتتان ارسال نمایم
      پاینده باشید🌺

  9. طارق خراسانی

    خرداد 11, 1399

    زمستان می‌رود دیگر
    یخ تقویم ما هم آب می‌گردد
    گذشته، محض عبرت، قاب می‌گردد …!

    بهاری می‌شود ایام ما روزی …
    تمام سروها قد می‌کشند و از تبر هرگز نمی‌ترسند
    به زیر آفتاب و پرتو گرم خوش اقبالی
    دوباره مردمان آواز می‌خوانند و می‌رقصند

    سراب از کارگاه ابرها برچیده خواهد شد
    سعادت در بیابان‌های لوتِ زندگی‌مان باز می‌بارد
    خدا هم در زمستان‌های حالِ ما، گلِ امید می‌کارد

    بهاری می‌شود ایام ما روزی …
    و در آن روز می‌فهمیم …
    کدامین شمعِ باورخفته‌ای نورِ طریقت داشت !
    کدامین آه از دل بود و آیا که صداقت داشت !
    کدامین روزمان اصلاً حقیقت داشت !

    سلام خانم طالبی عزیز
    سپیده ی امید
    خوش خبر قاصدک عشق
    جز درود هیچ نمی توانم. بنویسم

    درود درود درود

    در پناه خدا

    ❤️🌹🌹🌹❤️

    • سپیده طالبی

      خرداد 12, 1399

      سلام و عرض ادب و احترام
      حضورتان جناب استاد خراسانی گرانمهر
      سپاسگزار لطف تان هستم و باعث افتخار من است که شما استاد گرامیم سروده را پسندیدید
      پدرام باشید و پاینده🌺

  10. چه نیمایی زیبا وریتمیک وروانی
    خیلی وقت بود یک نیمایی به این زیبایی نخوانده بودم خیلی عالی .درودبرشما .ارزش چندبار خواندن را دارد
    براوو

    • سپیده طالبی

      خرداد 17, 1399

      سلام و عرض ادب و احترام
      سپاسگزار لطف تان هستم بزرگوار
      پدرام باشید و پاینده🌺

  11. درودها و دستمریزاد بانو طالبی🌹🌹🌹

    • سپیده طالبی

      تیر 2, 1399

      سلام و عرض ادب استاد گرامی
      سپاسگزار لطف تان هستم بزرگوار
      پدرام باشید و پاینده🌺

  12. سلام و عرض ادب و احترام استادطالبی عزیز
    احسنت و مرحبا
    زیبا سرودید🌺🌺
    شادکام باشید