🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 تو آوازه بادی در آغوش صحرا _کیانوش

(ثبت: 6435) مرداد 23, 1397 
تو آوازه بادی در آغوش صحرا _کیانوش

تو آوازه بادی در آغوش صحرا
تو رقص شقایق
تو فریاده کوهی
سبک مثله یه قاصدک
مثله رویا
تو تعبیره شیرین من از یه خوابی
غمت مثله ابره بهاری یه لحظه ست
بنفشه می میره
اگه تو نباری
صدات تک تک قطره روی زمین
نگات مثله بارونه و مهربونه
موهاتو پریشونیه شب ندیده
چشات مثله خورشیده و پر فروغه
ببار بوسه هاتو رو لبهای تشنم
که بی تو بیابونه و سوت و کوره
میخوامت _نگو نه
که بی تو یه کابوس
تو این شهره تاریک
تو واسم یه فانوس
یه حس عجیبی
که خیلی قریبی
تو مهتاب شب هایی از نا امیدی
میخوامت _نگو نه
که بی تو یه کابوس
تو این شهره تاریک
تو واسم یه فانوس
یه حس عجیبی
که خیلی قریبی
تو مهتاب شب هایی از نا امیدی
تو یه تصویره روشن از امیدی
تویه تفسیره کامل از وجودی
همون آرایه تو پایان شعری
میای و تلخی کارو میگیری
بیا با من بمون آغاز من شو
بیا بامن بخون آواز من شو
تو خوبی و بدی از تو چه دوره
تو باشی غم تو قلبم گنگ و کوره
میخوامت _نگو نه
که بی تو یه کابوس
تو این شهره تاریک
تو واسم یه فانوس
یه حس عجیبی
که خیلی قریبی
تو مهتاب شب هایی از نا امیدی
۳/۳/۱۳۹۲

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):