🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تو شهر آشوب می فهمی؟
زبان عاشقم وابسته ی نام تو خواهد بود
لبان تشنه ام در نشئه ی جام تو خواهد بود
تمام کوچه های شهرک بابونه می دانند
زمانم چکه چکه نذر پیغام تو خواهد بود
همان روزیکه جلد دانه و دامت شدم گفتم
گمانم این کبوتر ساکن بام تو خواهد بود
نمی دانم چه خواهی کرد اما خوب میدانم
جهانم بسته موی سرانجام تو خواهد بود
اگر چه زورقی در پهنه ی اموج و طوفانم
مکانم ساحل دریای آرام تو خواهد بود
زمانی را که راه قبله را گم می کنم گوئی
نشانم انحنای خط اندام تو خواهد بود
سرم را دار خواهی زد تو شهر آشوب می فهمی؟
امانم بر سر تدبیر و فرجام تو خواهد بود
♤♤♤
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
تیر 17, 1402
درود بر شما آقا عالی بود
قلمتون مانا 💚🌻🌷
پاسخ
تیر 17, 1402
دستمریزاد👏👏👏💐💐💐
پاسخ
تیر 17, 1402
احسنت جناب معصومی ارجمند
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
پاسخ
تیر 18, 1402
سلام جناب معصومی عزیز
اشعار شما همیشه زیبا و دلچسب هستند
درودتان
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
تیر 18, 1402
بسیار زیباست👏🌸🌸🌸
پاسخ
بستن فرم