🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
خدایم را به دادگاه دلم احضار کرده ، خودمم هستم
در این دادگاه بی قاضی محکوم شده قلب خود پرستم
فرصتش دادم و بس منتظر دفاع ربّم همچنان هستم
او چنان که آفریده چو من انسانی که خود مَست و، منم مَستم
از جام خداوند کریم پیکی چنان جانانه آورد داد بر دستم
چنان پیکش به رگهایم فرو رفت و چنان حالی شدم اینک
که گوئی من خداوند و ، خدایم گشت مخلوقی که ساختم با همین دستم
ایزدا رحمی بکن بر من که من اشرف مخلوقات تو هستم و لیکن هیچم و پستم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
بستن فرم